تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.


بسم الله الرحمن الرحیم


قرآن و بهداشت و سلامت

قرآن کریم رساترین پیام الهی برای بشریت است که مهمترین هدف آن، هدایت انسان به سمت فلاح و رستگاری است. از آنجاکه انسان سالم در انجام وظایف خود و رسیدن به رستگاری موفقیت بیشتری دارد، اسلام برحفظ سلامتی بدن و عدم تحمیل وظایف بیش از حد توان برخودتاکید می کند.

پیشینه پزشکی در اسلام

پیامبر اسلام(ص) با تاکید براینکه عقل سلیم نیازمند جسم سلیم است در کنار سایر علوم، علم طب را نیز برای دستیابی به تندرستی بدن ها محترم شمرد، و بر این پایه بود که پیامبر اکرم(ص) بیماران را برای درمان حتی نزد پزشکانی می فرستاد که هنوز به اسلام نگرویده بودند. و به دانش پزشکی گذشتگان از هر مرام و نژاد ارج می نهاد و مؤمنان را برآن می داشت که طب را نیز چون سایرتخصص‌ها در هر کجا و نزد هر کس که باشد بیابند و برآن دست یازند.[عیسی بک، احمد، تاریخ بیمارستانها در اسلام]

و از پیامبر نقل است که «تداووا فان الذی انزل الداء انزل الدواء» به مداوای خویش پردازید که هر که دردی داد، درمان نیز داد [طب و طبیب و تشریح، ص51]

روش و سیره پیامبر اکرم (ص) باعث ایجاد تمدن عظیمی توسط اعراب و ملتهای مسلمان شد که چشم جهانیان را خیره ساخت به گونه ای که رشد علوم پزشکی در جهان اسلام چنان اوج گرفت که «پی یر روسو» در تاریخ علم خود می نویسد: «یکی از پادشاهان اروپا (منطقه باستیل) هنگامی که بیمار شد برای معالجه به نزد دشمنان خود یعنی مسلمانان به شهر قرطبه آمد [پژوهشی در اعجاز علمی قرآن ج2]

در کشورهای اسلامی بیمارستانهای متعدد و پیشرفته بنا نهاده شد به صورتی که در روزگار قدیم، درحدود هشتاد بیمارستان درکشورهای‌اسلامی به پا شده بودکه بعضی از آنها قرنها تمام بیماران را به صورت رایگان معالجه می‌کردند و بزرگترین بیمارستان قرون وسطی در مصر ساخته شد که برای بیماران مختلف بخش های جداگانه داشت و در شهرهای بزرگ برای ‌مراقبت از بیماران روانی، تیمارستان‌ها ساخته وحتی اولین مدرسه پزشکی را در اروپا (سالیدین ایتالیا ) مسلمانان ایجاد نمودند.[همان، ص 298] 

و پزشکان صاحب نامی همچون زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، و ابو علی سینا آثار جاویدانی به جهان عرضه نمودند که تا کنون در مراکز علمی بزرگ دنیا مورد استفاده قرار می گیرند. راز توجه مسلمانان به علوم مختلف همچون پزشکی را باید در پیام های قرآن کریم و مفسران آن یعنی پیامبر (ص) و اهل بیت پیامبر جستجو کرد. در کنار دعوت عمومی آیات قرآن به دانش و تعمق و تفکر درپدیده های طبیعت، موارد خاصی نیز وجود دارد که انسان را به تعلیم و تعلّم در شاخه های علوم پزشکی هدایت می ‌کند [همان، ص299] شایداز همین روی بوده است که در حوزه های علمیه علم طب، همچون سایر رشته های علوم تدریس می‌شده است.

قرآن و بهداشت

از آنجا که انسان موجودی دو بعدی (مادی و معنوی) است ، قرآن کریم نیز به هر دو بعد نظر دارد و می‌خواهد جسم و جان هر دو را شفا دهد. آیات مرتبط با پزشکی و بهداشت روح و روان را می‌توان در دو دسته جداگانه مطرح نمود:

الف ـ بهداشت روانی:

در متن تعالیم اسلامی، روشهایی برای مقابله با ناکامیها و سازگاری با سختی‌ها ذکر شده‌که آنها را در سه بخش «روشهای شناختی» « روشهای رفتاری» و« روشهای عاطفی» مورد بررسی قرار می‌دهیم.

1ـ روشهای شناختی:

دراین روشها که برشناخت‌های فرد نسبت به جهان و زندگی فردی و اجتماعی تأکید می‌شود فرد با استفاده از شناختها در صدد مقابله با تنیدگی‌ها بر ‌می‌آید و به کمک توانایی فکری و ذهنی خود، با مشکل برخورد می‌کند. از جمله روشهای شناختی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

- ایمان به خدا : ایمان به خدا باعث می‌شود که فرد متکی بر موجودی شود که علم، قدرت و خیر خواهی بی‌نهایت دارد، ولذا ترس و دلهره و اضطراب و تزلزل در فرد ایجاد نمی‌شود و احساس بی‌نیازی و آرامش به او دست می‌دهد. «هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین.... او (خدا) کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد... فتح4

- بینش فرد نسبت به وقوع سختی‌ها و مشکلات: در تعالیم اسلامی تأکید شده که طبیعت زندگی، آمیخته با سختی‌هاست. «لقد خلقنا الانسان فی کبد ما انسان را در رنج آفریدیم (زندگی او پر از رنجهاست) بلد4

بدین‌ترتیب اگر انسان وقوع سختیها را اجتناب‌ناپذیر بداند، خود را برای مقابله با آنها آماده می‌کند.

- توکل به خدا : توکل به خدا، پشتیبان قدرتمندی برای انسان در حل مشکلات است، آنان که توکل کرده‌اند ناامید نشده و از انجام تکالیف نمانده‌اند و نگران آینده نیستند: چون در هر صورت به وظیفه عمل می‌کنند. «...و من یتوکل علی الله فهو حسبه ... و هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش می‌کند.. طلاق3

- اعتقاد به مقدرات الهی: چنین اعتقادی از مراتب بالای ایمان بوده و برآن تأکید شده است، چرا که این اعتقاد سازگاری فرد را با تبعات یک حادثه آسان‌تر خواهد کرد.« قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولینا .... بگو هیچ حادثه‌ای برای ما رخ نمی‌دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست....توبه51

2ـ روشهای رفتاری:

در روشهای رفتاری، دستورات و توصیه‌های عملی، از جمله آداب برخورد و رفتار متقابل مورد نظر است. برخی از این روشها عبارتند از:

صبر و خویشتن‌داری: تعالیم قرآنی، افراد را در شرایط تضادهای اجتماعی و مشکلات، به صبر و عکس‌العمل منطقی دعوت می‌کند چرا که اگر فرد واکنشهای عجولانه و حساب نشده‌ای نشان ندهد دچار استرس کمتری خواهد شد.

تفریحات سالم : مقتضای فعالیت و کار مداوم، وارد آمدن فشار جسمی و روحی بر فرد است، و لذا باید تفریحات سالمی باشد که به فرد روحیه دهد و به او آرامش بخشد همانند مصاحبت و شوخی با دوستان، تا ورزش و مسافرت و.....

ازدواج و روابط خانوادگی: اسلام به ازدواج و روابط خانوادگی بسیار اهمیت می‌دهد و از عزلت و گوشه‌گیری نهی می‌کندکه این خود حکایت از تأثیرعمیق دینی، اجتماعی و روانی آن بر فرد است. «و من ءایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها... واز نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید... روم21

حمایت اجتماعی: گستره حمایت اجتماعی در اسلام، از محدوده کوچک خانواده آغاز می شود و خویشاوندان، همسایگان، شهروندان، و حتی به گونه‌ای کل جامعه بشری را در بر می‌گیرد.« انما المؤمنون اخوه ... مؤمنان برادر یکدیگر هستند... حجرات10

3- روشهای معنوی- عاطفی:

در این روشها فرد نوعی ارتباط عاطفی با خدا و اولیای دین برقرار می‌کند به گونه ای که این روابط انسان را در مواجهه با مشکلات و حل آنها یاری می‌رساند.

یاد خدا: یکی از اموری که به انسان آرامش می بخشد یاد خداست،«....اَلا بذکرالله تطمئن القلوب آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد. رعد28

و این موضوع باعث ایجاد آرامش زود هنگام در روان و جسم فرد می‌شود ...ثم تلین جلودهم و قلوبهم الی ذکرالله... سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا می‌شود... زمر23 و در مقابل دوری از یاد خدا ، زندگی را دشوار می‌سازد و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا... و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی(سخت و) تنگی خواهد داشت... طه124

دعا: یاری خواستن از قدرت بی‌نهایت خداوند نوعی رابطه بین انسان و پروردگار برقرار می‌سازد امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء ....یا کسی که دعای مضطر را اجابت می‌کند و گرفتاری را بر طرف می‌سازد..... نمل62

نماز: راز و نیاز با خدا با آداب مخصوص بصورت منظم می‌باشد، « واستعینوا بالصبر و الصلوه.... از صبر و نماز یاری بجویید... بقره45

توسل:  توسل به ائمه معصومین (علیهم‌السلام) و اولیای خدا، برقراری ارتباط با کسانی است که در نظام هستی قدرت تصرفی بیش از سایر انسانها دارند و دارای صفات والای اخلاقی هستند. از همین روی فرد به نیرویی ماورای طبیعی دلبسته می‌شود که به طور متقابل به فرد توجه و عنایت فراوان دارد، و لذا در این حالت، فرد احساس تنهایی و درماندگی نمی‌کند [روانشناسی سلامت ج2)

ب- بهداشت جسمانی:

برخی از احکام دینی ذکر شده در قرآن کریم دارای فواید پزشکی و بهداشتی نیز می‌باشد به گونه‌ای که رعایت آنها باعث جلوگیری از بیماریها می‌شود. و البته با پیشرفت علوم پزشکی مصالح و حکمت های آنها بیشتر آشکار خواهدشد. در این قسمت به موارد زیر می توان اشاره نمود

دعوت به خوردن غذاهای پاکیزه و پرهیز از غذاهای مضر: قرآن کریم از طرفی انسان را به خوردن غذاهای پاک و مفید توصیه می کند واز طرف دیگر او را نسبت به مصرف غذاهای مضر باز می دارد، و این دو دستور، سلامتی و بهداشت جسم انسان را تامین می‌کند

همانگونه که آرامش روانی و بهداشت اجتماعی انسانها را با قید حلال بودن تامین می کند یا ایها الذین ءامنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم .... ای کسانیکه ایمان آورده‌اید! از نعمتهای پاکیزه‌ای که به شما روزی داده‌ایم بخورید...بقره172 و کلوا مما رزقکم الله حلالا طیباً .... و از نعمتهای حلال و پاکیزه‌ای که خداوند به شما روزی داده‌است، بخورید مائده88

حرمت خوردن چیزهای پلید: اسلام غذاهای پلید و خبیث را حرام کرده‌است. «...و یحرم علیهم الخبائث. ..ناپاکیها را بر شما حرام می‌کند... اعراف157

خبائث به چیزهایی گفته می‌شود که پلید است، یعنی امور پست و فاسد و متعفن که تنفر آمیزند و طبع انسان آنها را نمی‌پسندد و از نظر پزشکی برای سلامت انسان ضرر دارد.

پرخوری و اسراف: پرخوری و اسراف در قرآن مورد نکوهش قرار گرفته است. «..کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین (از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد اعراف31 » و لذا اگر تغذیه از حالت اعتدال خارج شود برای انسان ضرر دارد و سلامت جسمی او را به خطر می اندازد.

ممنوعیت خوردن گوشت مردار و خون وگوشت خوک انما حرم علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر.... خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و ... را بر شما حرام کرده‌است ....بقره173

ممنوعیت نوشیدن شراب: « یا ایها الذین ءامنوا انما الخمر والمیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شراب و قمار و بتها و ازلام(نوعی بخت آزمایی)، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید. مائده90 

                                                                           بهداشت از دیدگاه اسلام

بهداشت به معنای حفاظت بر سلامت و پیشگیری از بیماری، یکی از اصول عقلانی است. آموزه های اسلامی نیز بهداشت را امضا و تأییدکرده و برای تشویق و ترغیب مردم به مراقبت های بهداشتی به آثار مادی و معنوی و کارکردهای دنیوی و اخروی آن اشاره کرده است. شاید بهترین تشویق برای مؤمنان جهت فعالیت های بهداشتی، تأثیر آن در جلب محبت الهی و محبوب خداوند قرارگرفتن باشد
بهداشت، به معنای حفظ صحت و سلامت است (فرهنگ فارسی، ج1، ص611، «بهداشت»)؛ یعنی انسان خود را در بهترین حالت نگه دارد. اما در اصطلاح، بهداشت به مجموعه فعالیت ها و اقداماتی می گویند که برای بهبود و ارتقای تندرستی و توانایی یک فرد یا جامعه انجام شود. این اقدامات شامل همه دانش ها و روش هایی است که به حفظ سلامت فرد و جامعه کمک کند

در آموزه های قرآنی به سلامت جسم همانند روان توجه داده شده است؛ چرا که جسم؛ مرکب راهوار روان است و حفظ بهداشت سلامت آن تأثیر مستقیمی بر روان دارد؛ چنانکه بیماری های روانی و روحی نیز درجسم تأثیر می گذارد و آن را بیمار می سازد و از سلامت و صحت بیرون می برد. بسیاری از آموزه های قرآنی که در شکل احکام و آموزه های دستوری صادرشده به بهداشت و سلامت تن و روان توجه دارد. واژگانی چون طیبات و طهارت، بارها در قرآن تکرارشده که بیانگر اهمیت و ارزش بسیار بهداشت و سلامت تن و روان از نظر آموزه های وحیانی اسلام است.
در روایات نیز واژگانی چون
نظافت بارها تکرارشده و به بهداشت توجه داده شده است تا امت اسلام در شرایطی به زندگی خود ادامه دهد که بهترین حالات است تا اینگونه سلامت و صحت تن و روان خود را حفاظت کند و از بیماری ها در امان باشد. این آموزه های اسلامی جهت مراقبت و محافظت و پیشگیری صادر شده است به گونه ای که اگر کسی به تمامی این آموزه ها التزام داشته باشد، هرگز به بیماری دچار نمی شود
آموزه های قرآنی میان چیزها به سبب تأثیر مثبت و منفی بر عملکرد تن و روان انسان نوعی تفاوت قائل شده و آنها را به دو نوع
طیب و خبیث یا طاهر و نجس دسته بندی کرده است. هریک از این دسته بندی ها ناظر به تأثیرات جسمی و جانی است که این اشیاء و چیزها را به جا می گذارد.
از نظر قرآن چیزهای پاک و ناپاک با چیزهای پلید و غیربهداشتی یکسان و مساوی نیست؛
قُل لاَّ یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُواْ اللّهَ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ بگو پلید و پاک یکسان نیستند هر چند کثرت پلید[ها] تو را به شگفت آورد پس اى خردمندان از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید (مائده100) چرا که چیزهای پلید تأثیرات منفی بر کارکرد تن و روان دارد و آن را از سلامت و صحت به فساد و بیماری سوق می دهد و درعملکرد آنها اختلال ایجاد می کند

از نظر قرآن هر آن چیزی که با طبیعت انسانی ناسازگار است، به عنوان پلید معرفی شده و در مقابل، چیزهای سازگار و ملایم طبع و طبیعت انسانی به عنوان پاک و طیب و طاهر معرفی گردیده است. پس ملاک ارزش گذاری همان سازگاری و ناسازگاری با طبع و طبیعت بشر است که در اصطلاحات قرآنی به عنوان طیب و خبیث از آن یاد شده است. (مائده100)

خداوند در آیه 168 بقره در بیان شرایط بهره مندی و بهره وری از مواهب زمین، پاکیزه و سالم بودن و سازگاری با طبع انسان را شرط اساسی در بهره وری از فرآورده های زمین برمی شمارد؛ یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ اى مردم از آنچه در زمین است‏حلال و پاکیزه را بخورید و از گامهاى شیطان پیروى مکنید که او دشمن آشکار شماست. چرا که طیب در اصل، چیزی است که حواس و نفس از آن لذت می برد. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 527، «طیب»)

درحالی که خبیث چیزی است که حواس و نفس از آن لذت نمی برد و تاثیرات منفی و بد بر انسان و عملکرد اعضا و روان می گذارد؛ زیرا خبیث در فرهنگ های لغت عربی به عنوان ضد طیب معرفی شده است. (معجم مقاییس اللغه، ج 3، ص 435، «طیب»)
یکی از وظایف و تکالیف شرعی مسلمان و مومن، بهره مندی از طیبات و پرهیز از خبائث دانسته شده و به مومنان سفارش اکید شده که در هنگام بخشش و انفاق نیز این شرط را مراعات کنند تا دیگران نیازمند، به سبب نیازشان از خبائث برخوردار نشوند

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَلاَ تَیَمَّمُواْ الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِیهِ إِلاَّ أَن تُغْمِضُواْ فِیهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از چیزهاى پاکیزه‏اى که به دست آورده‏اید، و از آنچه براى شما از زمین برآورده‏ایم‏، انفاق کنید، و در پى ناپاک آن نروید که (از آن‏) انفاق نمایید، در حالى که آن را (اگر به خودتان مى‏دادند) جز با چشم‏پوشى (و بى‏میلى‏) نسبت به آن‏، نمى‏گرفتید، و بدانید که خداوند، بى‏نیازِ ستوده (صفات‏) است‏ (بقره267)
ازآن جایی که انسان ها به هر دلیلی چون عدم شناخت، اشتباه در تطبیق، تغییردر ذائقه و طبیعت و مانند آن ممکن است در شناخت طیبات و ملایم طبع دچار خطا و اشتباه شوند، پیامبر(ص) مامور است تا طیبات را شناسایی و به مردم معرفی نماید و بر مومنان نیز لازم است که تنها از طیبات بهره مند شوند.
...وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ... و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مى‏گرداند و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمى‏دارد (اعراف157)
اصولا احکام شرعی درقالب
حلال و حرام، جهت تبیین طیبات و خبائث است تا هر آنچه ملایم طبع و طبیعت انسانی است شناخته شده و مورد استفاده قرارگیرد و هر آنچه با طبیعت ناسازگار است، از آن اجتناب و پرهیز شود (همان)
بنابر این، توهم است که خداوند امری طیب و پاک را حرام کند و به جای آن امر پلید و خبیث را حلال نماید؛ زیرا یکی از مبانی و ملاک های حلیت و حرمت، طیب یا خبیث بودن است
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ... [اى پیامبر] بگو زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده و [نیز ] روزیهاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده (اعراف32)
به عنوان نمونه برخی از مردم خوردن گوشت خوک یا خمر را سازگار با طبیعت بدن می شمارند و از آن استفاده می کنند و حتی برای شراب منافعی را بیان می کنند، اما خداوند آنها را به عنوان خبیث معرفی و حکم تحریم را درباره آنها صادر کرده است؛ زیرا حتی اگر برای بدن منافعی داشته باشد، ضرر و زیان آن به بهداشت تن و روان بیش از منفعت آن است؛ از این رو خداوند آن را در دسته خبائث و ناسازگار با طبع و طبیعت بشر قرار داده است.
یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا... درباره شراب و قمار از تو مى‏پرسند بگو در آن دوگناهى بزرک و سودهایى براى مردم است و[لى] گناهشان از سودشان بزرگتر است (بقره219)
خداوند به صراحت بیان می کند که حرام شمردن مواهب پاکیزه سالم و سازگار با طبع انسان، افترا به خداوند است (اعراف32) پس آن چیزی که حرام شمرده بی گمان ناسازگار و پلید است و اگر کسی حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال شمارد، در حقیقت پیرو وسوسه های شیطانی شده است؛ زیرا ابلیس و شیاطین گام به گام انسان را از حقیقت دور می سازند و آنچه را مفید و سازنده است به عنوان بد و آنچه بد و زشت است را به عنوان خوب نشان می دهند و آدمی را این گونه گرفتار مشکلات عدیده ای می سازند.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا... اى مردم از آنچه در زمین است‏حلال و پاکیزه را بخورید (بقره168)
از نظر قرآن، بهره مند ساختن انسان از مواهب پاکیزه و متناسب با طبع، جلوه ای از تکریم خداوند به انسان است
وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از آفریده‏هاى خود برترى آشکار دادیم (اسراء70)

و برانسان است که به سبب بهره مندی اش از مواهب پاکیزه و موافق با طبع، شکرگزار به درگاه خداوند باشد. ....وَ رَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و از چیزهاى پاک به شما روزى داد باشد که سپاسگزارى کنید (انفال26)
به سخن دیگر خداوند برانسان منت نهاده که چیزهای طیب و ملایم طبع او ساخته و آن را بیان کرده تا از ناسازگارها پرهیز کند؛ چرا که سلامت انسان برای رسیدن به مقام خلافت الهی (بقره30) و انجام مأموریت هایی چون آبادانی زمین (هود61)، نقش اساسی دارد

پس اگر خداوند بر ضرورت دفن و خاکسپاری مردگان، فرمان می دهد به منظور حفظ سلامت و بهداشت محیط و جامعه است. فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ پس خدا زاغى را برانگیخت که زمین را مى‏کاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند [قابیل] گفت واى بر من آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم پس از [زمره] پشیمانان گردید (مائده31)

چنانکه از امام رضا(ع) نقل شده است: به دفن مرده دستور داده شده برای اینکه کسی از فساد جسد و زشتی و تغییر بوی آن مطلع و متأذی نشود. (وسائل الشیعه، ج3، ص141)
همچنین اگر خداوند غسل جنابت و وضو را تشریع کرده به هدف پاکیزگی انسان است.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ وَإِن کُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ... اى کسانى که ایمان آورده‏اید چون به [عزم] نماز برخیزید صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پیشین [هر دو پا] مسح کنید و اگر جنب‏اید خود را پاک کنید [=غسل نمایید] و اگر بیمار یا در سفر بودید یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد یا با زنان نزدیکى کرده‏اید و آبى نیافتید پس با خاک پاک تیمم کنید و از آن به صورت و دستهایتان بکشید خدا نمى‏خواهد بر شما تنگ بگیرد لیکن مى‏خواهد شما را پاک و نعمتش را بر شما تمام گرداند باشد که سپاس [او] بدارید (مائده6)

در حقیقت یکی از حکمتهای وضو و غسل، تحصیل بهداشت بدن و شستشوی بدن است. البته لازم نیست که این حکمت، جامع تمام افراد باشد؛ همین که حکمت غالبی باشد کافی است. اینکه خداوند در آیه فوق در بیان اهداف، به طاهر بودن «ولکن یرید لیطهرکم»، اشاره می کند این هم اختصاص به جسم نداشته بلکه هدف تطهیر جسم و روح در حوزه امور مادی و معنوی است.
به هر حال، بهداشت تن و روان در اسلام بسیار مهم و ارزشمند است و خداوند به حکم پیامبر درونی انسان یعنی عقل، به پیامبر بیرونی فرمان می دهد تا جزئیات بیشتری را در این باره بیان کند تا انسان به کمال بهداشت دست یابد و در موارد شبهه یا ناتوانی عقل و طبیعت انسانی، بتواند موارد پاک و پلید را شناسایی کند.
اقسام و انواع بهداشت

برای بهداشت اقسام و انواعی است. در آموزه های قرآنی از بهداشت بدن سخن به میان آمده و دستورهایی چون لزوم غسل جنابت و تطهیر بدن (مائده6) و تشویق به شستشو با آب، پس از خروج مدفوع توجه داده است. در روایت است که مردی به پیامبر(ص) عرض کرد: من با آب، استنجا (تطهیر) می کنم. حضرت فرمود: بسیار کار خوبی است و خداوند درباره تو نازل نموده: ان الله یحب التوبین و یحب المتطهرین (بقره222؛ البرهان، ج1، ص464)
بهداشت روح و روان از طریق تزکیه و اجتناب از گناه از جمله اقسام بهداشت روانی است که در آیات قرآنی به آن توجه داده می شود.
رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ... پروردگارا در میان آنان فرستاده‏اى از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه‏شان کند (بقره129) و (آل عمران164؛ جمعه2)
اسلام برای تحقق بهداشت جسم و روان به
بهداشت تغذیه یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا (بقره168)؛ مائده4؛ انفال11؛ ص42)، بهداشت لباس و پوشش وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ و لباس خویشتن را پاک کن (مدثر4)

بهداشت جنسی وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ از تو در باره عادت ماهانه [زنان] مى‏پرسند بگو آن رنجى است پس هنگام عادت ماهانه از [آمیزش با] زنان کناره گیرى کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند پس چون پاک شدند از همان جا که خدا به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید خداوند توبه‏کاران و پاکیزگان را دوست مى‏دارد (بقره222)

بهداشت مکان و مسکن و خانه وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ... خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نیز] سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است این است همان کامیابى بزرگ (توبه72؛ حج29)

بهداشت شهر و محیط زیست لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ قطعا براى [مردم] سبا در محل سکونتشان نشانه [رحمتى] بود دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتیم] از روزى پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید شهرى است‏ خوش و خدایى آمرزنده (سباء 15 نساء 43) توجه دارد
برای دست یابی به بهداشت تغذیه دستورهای ریز و لطیفی داده شده است. از جمله می توان به
حرمت خوردن هر چیز آلوده و کثیف و غیربهداشتی قُل لاَّ أَجِدُ فِی مَا أُوْحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورنده‏اى که آن را مى‏خورد هیچ حرامى نمى‏یابم مگر آنکه مردار یا خون ریخته یا گوشت‏خوک باشد که اینها همه پلیدند یا [قربانیى که] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده باشد پس کسى که بدون سرکشى و زیاده‏خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است (انعام145)

لزوم پرهیز از انفاق غذاهای نامرغوب و غیرپاکیزه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَلاَ تَیَمَّمُواْ الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِیهِ إِلاَّ أَن تُغْمِضُواْ فِیهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از چیزهاى پاکیزه‏اى که به دست آورده‏ اید، و از آنچه براى شما از زمین برآورده‏ایم‏، انفاق کنید، و در پى ناپاک آن نروید که (از آن‏) انفاق نمایید، در حالى که آن را (اگر به خودتان مى‏دادند) جز با چشم‏پوشى (و بى ‏میلى‏) نسبت به آن‏، نمى‏گرفتید، و بدانید که خداوند، بى‏نیازِ ستوده (صفات‏) است‏ (بقره267)، زیاده روی در خوردنیها (پرخوری) و آشامیدنی ها و مانند آن اشاره کرد

خداوند به غذاهایی خاص به عنوان بهترین ها و پاکترین ها اشاره می کند تا انسان از آن استفاده کند. از جمله شیر شتر و گاو و گوسفند که نوشیدنی سالم و گوارایی است (نحل66)، یا فرآورده های درختان خرما و انگور که از مفیدترین و سالم ترین غذاها معرفی شده است، وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ و در دامها قطعا براى شما عبرتى است از آنچه در [لابلاى] شکم آنهاست از میان سرگین و خون شیرى ناب به شما مى‏نوشانیم که براى نوشندگان گواراست (نحل67)

یا عسل طبیعی که به عنوان نوشیدنیهای سالم و شفابخش است. ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ سپس از همه میوه‏ها بخور و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه بپوى [آنگاه] از درون [شکم] آن شهدى که به رنگهاى گوناگون است بیرون مى‏آید در آن براى مردم درمانى است راستى در این [زندگى زنبوران] براى مردمى که تفکر مى‏کنند نشانه [قدرت الهى] است (نحل69)
خداوند شیر مادر را برای تغذیه فرزند بهتر می داند و نسبت به شیر دیگر زنان و تغذیه های دیگر، آن را برتر معرفی می کند و خواهان تغذیه کودکان از شیر مادر درمدت دو سال می شود و نادیده گرفتن این مسئله را حکم ضروری نسبت به کودک می داند.
وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند [این حکم] براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند و خوراک و پوشاک آنان [=مادران] به طور شایسته بر عهده پدر است (بقره233)
امام صادق(ع) درباره چگونگی بهداشت محیط خانه و اثاث آن می فرماید:
غسل الاناء و کسح الفناء، مجلبه للرزق؛ شستن ظرف و جارو زدن جلو در منزل، باعث جلب روزی می شود. (خصال، ص 54، ح73)
در بهداشت محیط زیست رسول اکرم(ص) سفارش می کند:
لاتؤووا التراب خلف الباب، فانه مأوی الشیطان؛ زباله را پشت در (حیاط) جمع نکنید، زیرا که لانه شیطان (میکرب) می شود (محاسن،ج2، ص624، ح9)
بهداشت لباس و تن برای اسلام خیلی مهم است تا جایی که بهداشت و نظافت را جزو ایمان دانسته است. رسول اکرم(ص) خود به بهداشت لباس و تن بسیار توجه داشت و دیگران را بدان سفارش می کرد: جابر بن عبدالله گوید: رسول خدا نزد ما آمد و چشمش به مردی افتاد که موهایش ژولیده و در هم بود. فرمودند: آیا این مرد چیزی پیدا نکرد که با آن موهای خود را مرتب کند؟ و مرد دیگری را دیدند که لباس های چرکین به تن داشت، فرمودند: آیا این مرد آبی پیدا نکرده که لباسش را بشوید؟ (سنن ابی داود، ح 4062)
آثار مادی و معنوی بهداشت

از مهمترین آثار رعایت بهداشت فلاح و رستگاری در دنیا و آخرت است. (مائده 90 و 100) این فلاح و رستگاری در آخرت همان ورود به بهشت است. رسول اکرم(ص) می فرماید: تنظفوا بکل ما استطعتم فان الله تعالی بنی الاسلام علی النظافه ولن یدخل الجنه الاکل نظیف؛ خودتان را با هر وسیله ای که می توانید پاکیزه کنید، زیرا که خدای متعال اسلام را برپایه پاکیزگی بنا کرده و هرگز به بهشت نمی رود، مگر کسی که پاکیزه باشد. (نهج الفصاحه، ح1182)
از دیگر آثار مهم بهداشت، جلب محبوبیت خدا است (بقره222) رسول اکرم(ص) می فرماید:
ان الله تعالی جمیل یحب الجمال، سخی یحب السخاء، نظیف یحب النظافه ؛ خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد. (نهج الفصاحه، ح096)
امام صادق(ع) نیز می فرماید: خداوند زیبایی و خودآرایی را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بیزار است. هرگاه خداوند به بنده ای نعمتی دهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند. عرض شد: چگونه؟ فرمودند: لباس تمیز بپوشد، خود را خوشبو کند، خانه اش را گچ کاری کند، جلوی درحیاط خود را جارو کند، حتی روشن کردن چراغ قبل از غروب خورشید فقر را می برد و روزی را زیاد می کند (امالی طوسی، ص 572، ح625)
امام علی(ع) دربیان تأثیر بهداشت در روح و روان آدمی، آن را عامل رهایی از غم و اندوه روحی و روانی می داند و می فرماید:
النظیف من التیاب یذهب الهم والحزن و هو طهور اللصلاه ؛ لباس پاکیزه، غم و اندوه را برطرف می کند و باعث پاکیزگی نماز است. (کافی، ج6، ص444، ح41)
همراهی فرشته با انسان از فواید بهداشت است. رسول (ص) می فرماید: این بدن ها را پاکیزه کنید، خداوند پاکیزه تان کند، زیرا هیچ بنده ای نیست که شب با بدنی پاکیزه بخوابد مگر این که فرشته ای در جامه او با وی می خوابد و هیچ لحظه ای از شب از این پهلو به آن پهلو نمی شود، مگر آنکه آن فرشته می گوید: خدایا بنده ات را بیامرز، زیرا که با بدنی پاکیزه خوابیده است. (کنزالعمال، ح 30062)
از فواید مادی و دنیوی بهداشت می توان به روایتی اشاره کرد که مربوط به بهداشت دهان و دندان است. رسول اکرم(ص) دراین باره می فرماید:
تخللوا فائه ینقی الفم و مصلحه للثه ، خلال کنید، چرا که دهان را تمیز می کند و مایه سلامت لثه است. (کافی، ج6، ص673، ح5)
هرگاه شخصی بخواهد در اماکن عمومی حاضر شود، بهتر است که در بهداشت لباس، بویژه دهان و دندان خود بکوشد و خوش بو باشد و اجازه ندهد که بوی بد دهان دیگران را بیازارد. اصولا ترک بهداشت دهان و دندان نه تنها انسان ها را می آزارد بلکه حتی غیرانسان نیز آزرده می شود

در روایت است که کعبه از بوی بد دهان کافران به خداوند گلایه و شکایت برده است. از امام باقر(ع) روایت است که فرمود: کعبه از زجری که از بوی بد نفس های مشرکین می کشید، به درگاه خداوند شکایت نمود، خداوند به آن وحی کرد، تو را مژده باد که بجای اینان کسانی را جایگزین می کنم که با شاخه های درخت خلال می کنند

هنگامی که خداوند حضرت محمد(ص) را مبعوث فرمود، توسط جبرئیل سفارش مسواک و خلال کردن را به او وحی کرد (محاسن، ج 2، ص 558، ح 429)
بهداشت دهان و دندان آنقدر مهم است که رسول اکرم(ص) سفارش فراهم آوری ابزارهای آن را به میزبان می دهد و می فرماید:
ان من حق الضعیف ان یکرم و ان یعد له الخلال؛ از حقوق میهمان است که میزبان او را احترام کند و برایش خلال دندان فراهم نماید (کافی، ج 6، ص 582، ح 3)
در بیان بهداشت دهان و دندان و آثار آن رسول اکرم(ص) می فرماید: سزاوار است هر یک از شما در دهان و بینی زیاد آب بچرخاند، چرا که این کار، مایه آمرزش شما و گریز شیطان (میکرب) است (ثواب الاعمال، ص 91)
درباره بهداشت موی سر نیز می فرماید:
لایطولن أحدکم شاربه و لاشعر ابطیه و لا عانته فان الشیطان یتخدها مخبئا یستتر بها؛ کسی از شما موهای سیبل و موهای زیر بغل و موی زیر شکم خود را بلند نکند؛ چرا که شیطان (میکرب) این نقاط را پناهگاه خود قرار داده و زیر موها پنهان می شود. (وسائل الشیعه، ج 1، ص 224، ح 6)
آن حضرت درباره بهداشت مو و آثار آن می فرماید:
من اتخذ شعرا فلیحسن ولایته، او لیجزه؛ هر کس مو می گذارد، آن را خوب نگه دارد وگرنه کوتاهش کند. (کافی، ج 6، ص 584، ح 2)
بهداشت موجب افزایش ثروت می شود. شاید برای بسیار ارتباط میان این دو دشوار باشد، ولی باید توجه داشت که اسباب و علل تاثیرگذار در جهان تنها کار و هوش و علم و عقل بشر نیست؛ بلکه امور دیگری چون تقوا یا همین بهداشت نیز تاثیرات شگرفی در زندگی بشر می گذارند که درک عقول آدمی به حقیقت آن نمی رسد. رسول اکرم دراین باره می فرماید: شستن ظرف ها و پاکیزگی حیاط خانه مایه غناست. (نهج الفصاحه، ص 1302)
رسول اکرم(ص) می فرماید: زباله را شب در خانه های خود نگه ندارید و آن را در روز به بیرون از خانه منتقل کنید، زیرا زباله نشیمنگاه شیطان (میکرب) است. (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 5، ح 8694)
فقدان بهداشت، بیماری روانی و عصبی را نیز به دنبال خواهد داشت. برخی از افراد گرفتار فراموشی می شوند، از جمله علل و اسباب این امر را می بایست در ناخن های بلند و آلوده جست. امام باقر(ع) می فرماید:
انما فص الظفار، لانها مقیل الشیطان و منه یکون النسیان؛ کوتاه کردن ناخن، ازآن رو لازم است که پناهگاه شیطان است و فراموشی می آورد. (کافی، ج 6، ص 094، ح 6)

 بهداشت با آب

حضور در حمام برای بهداشت، دو کارکرد مهم دارد که یکی یادآوری قیامت و دوزخ است و دیگری رهایی از پلیدی چرک. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره می فرماید: نعم البیت الحمام تذکر فیه النار و یذهب بالدرن؛ چه خوب جایگاهی است حمام، یادآور دوزخ است و چرک را از میان می برد. (من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 115، ح 732)
بهداشت با آب بسیار مهم است؛ زیرا اگر خاک هم از نظر اسلام پاک و پاک کننده است(نساء، آیه 34) ولی شکی نیست که بهداشت با آب بهتر است. بسیاری از بیماریهای سخت درمان به سبب فقدان بهداشت پدید می آید. از جمله این بیماری ها می توان به جذام و خوره اشاره کرد. برای رهایی از این دسته از بیماری ها بهداشت با آب سفارش شده است. امام رضا(ع) می فرماید: هر کس با آبی غسل کند که پیشتر در آن غسل شده است و به جذام مبتلا شود، کسی را جز خود سرزنش نکند. (کافی، ج 6، ص 503، ح 83)
بسیاری از بیماری ها از طریق غذا به انسان منتقل می شود. از این رو شست وشوی میوه ها مورد تاکید است تا از بیماری در امان مانیم. امام صادق(ع) می فرماید: ان لکل ثمره سما فاذا اتیتم بها فمسوها بالماء أو اغمسوها فی الماء؛ هر میوه ای سمی دارد، هرگاه میوه به دستتان رسید، آن را با آب بشویید و یا در آب فرو برید. (کافی، ج 6، ص 053، ح 4)
امام علی(ع) درباره نقش آب در پاکیزگی و بهداشت می فرماید: خودتان را با آب، از بوی بدی که دیگران را آزار می دهد، پاک کنید و این کار را پیوسته انجام دهید؛ چرا که خداوند، از بنده آلوده ای که هر کس با او بنشیند، بینی اش را از [بوی بد] وی می گیرد، نفرت دارد. (خصال، ص 026، ح 01)
توجه به ابزارهای بهداشتی مانند صابون و حنا و مانند آن در آموزه های اسلامی وارد شده است. به عنوان نمونه در بیان آثار بهداشت با حنا آمده که این بهداشت موجب خوشبویی و زیبارویی و شادابی انسان می شود. امام صادق(ع) فرموده است: الحناء یذهب بالسهک و یزید فی ماء الوجه و یطیب النکهه و یحسن الولد؛ حنا، بوی بد عرق را از بین می برد، چهره را شاداب، دهان را خوشبو و فرزند را زیبا می کند. (کافی، ج 6، ص 484، ح 5)
 
از نظر رسول اکرم(ص) بهداشت لباس محبوبیت زیادی برای انسان به همراه خواهد داشت و اصولا لباس پاک خود تسبیح گوی خداست. از این رو می فرماید: ان التوب یسبح، فاذا اتسخ انقطع تسبیحه؛ لباس، [خدا را] تسبیح می گوید و هرگاه کثیف شود از تسبیح باز می ماند. (کنزالعمال، ح 90062)

                                                    آب درمانی
تا زمانی که آب سرد مورد مصرف قرار می گیرد، فعالیت عضو کاهش می یابد و پس از قطع مصرف آب، قسمت هایی از بدن به حالت طبیعی برمی گردند و برای مدتی درجه حرارت از حد فعالیت بالاتر قرار می گیرد. پس از این مصارف باید قسمت هایی از بدن را ماساژ داد تا گردش خون تسریع شود. کمپرس کیسه یخ یا آب سرد در سر از احتقان و هجوم خون در سر جلوگیری می کند که در برطرف ساختن سردرد و دردهای عصبی موثر است

استفاده از این کمپرس در قسمت های مختلف بدن اثرات زیر را به دنبال دارد: اگر در زیر بغل گذاشته شود، به منزله ضد احتقان برای تمام بازو خواهد بود. اگر در خم آرنج قرار داده شود، درجه حرارت دست را پایین می آورد. اگر در قسمت بالای پا گذاشته شود، ساق را در زیر زانو نیرو می دهد. اگر روی زانو و پاشنه پا نهاده شود، اثر ضد احتقان پا خواهد داشت.
¤ نوشیدن آب سرد درجه حرارت را در بیماری های تب زا فرو می اندازد. آب سرد اگر برای سر و کف پا به کار رود، درجه حرارت عمومی را در تب ها پایین می آورد. گذاشتن پارچه آغشته به آب سرد و مرطوب روی شکم سبب فرو افتادن درجه حرارت به هنگام تب می گردد.
¤ کاربرد آب گرم فعالیت حیاتی را تحریک می کند، ولی موجب رخوت و واکنش های بعدی می شود. پس از کاربرد آب داغ، قسمت هایی از بدن را باید با آب سرد مواجه کرد و با مالش، ایجاد گرما کرد. استفاده از آب داغ، التهاب چشم ها را برطرف می سازد و سبب می شود که دردهای قولنج شکم، اسپاسم، کرامپ، درد و غیره در هر بخش از بدن ساکت شود. تنقیه با آب گرم به روده ها قوام می بخشد و یبوست را برطرف می کند، ولی خستگی مفرط را سبب می شود. استعمال آب داغ در پوست باعث اتساع سرخرگ ها و سیاهرگ ها و مجاری لنفاوی می شود. حمام کامل با آب داغ حملات آسم را بهبود می بخشد.
¤ کاربرد متناوب آب گرم و سرد در پوست بسیار سودمند است. در این برنامه، مصرف آب سرد همواره آخر کار انجام می شود. دمای پوست ابتدا به طور قابل ملاحظه ای نسبت به درجه حرارت طبیعی افزایش پیدا می کند و پس از آن از طریق آب سرد پایین می آید. این برنامه آب درمانی به دفعات با آب گرم شروع می شود و با آب سرد تمام می شودکه با انواع ورزش ها مثل دمبل زدن، قدم زدن سریع و یا در افراد ناتوان با ماساژ بدن دنبال می شود. این شیوه ها همواره قدرت تغذیه را بدون بروز هر نوع اختلال بهبود می بخشد.
¤ کاربرد آب ولرم، همواره آثار نیکوبخشی دارد و برای کودکان، مردان جوان، زنان ظریف و افراد حساس مناسب است.

تقویت اراده

باید اراده را تقویت کرد. انسان قدرت انتخاب دارد اما اگر دل آنچنان سنگ و تاریک شد که هیچ تراوش رحمت و برکتی از درون شیارها و شکافهای این روح حاصل و نمودار نشد این دل آزاد دیگر سخت شده و انعطاف پذیر نیست و نمی تواند تصمیم بگیرد : 
...
و ان من الحجاره لما یتفجرمنه الانهارو ان منها لما یشقق فیخرج منه المالله چه آنکه از پاره ای سنگها نهرها می جوشد و برخی دیگر سنگها بشکافد و از آن آبی جاری گردد (بقره74 ) 
بنابراین باید این قدرت آزادی را مانند همان قدرت آگاهی حفظ کرد و بعد رشدش داد.
 
خدا انسان را آفریده است و می تواند آگاه شود. اما انسانهایی هستند که شصت سال هم از عمرشان می گذرد اما در اعماق جهل و بی خبری بسر می برند. خدا انسان را آزاد آفریده است ولی همین انسان آزاد ممکن است زبون و بیچاره شود و ممکن است مقهور و محکوم گردد. پس باید اراده خود را نجات دهد و آن را تقویت کند.
 
یک سلسله از برنامه های عملی اسلام برای تقویت اراده است یعنی یکی از آثارش تقویت اراده است چون نمی خواهیم فلسفه بافی کنیم و بگوییم که صرفا هدف برنامه های عملی اسلام تقویت اراده است . برای مثال یکی از آثار روزه تقویت اراده است . نماز صبح و بلکه همه نمازها از یک جهت اراده انسان را تقویت می کند

مسلمان متعهدی که بموقع وظیفه خود را انجام می دهد و صبح از خواب بیدار می شود تا نمازش را بخواند یا حتی پول خرج کردنها و انفاق کردنها خودسازی است بدین معنا که آدمی اراده اش را قوی و خود را مهار می کند. چنین کسی خود را رها نمی سازد تا تحت تاثیر مطامع هوسها راحت طلبیها تنبلیها و عیش و عشرت طلبیها و از این قبیل مسائل واقع شود و اسیر آنها گردد. برای آنکه اراده از دست نرود و به ثمر برسد باید از آن چیزهایی که آن را زبون می سازد اجتناب ورزید و با آنها مبارزه کرد که این خود اصول تربیتی دیگری را مطرح می کند (منبع : گفتارهای تربیتی اثر شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد باهنر)

                                                دیدگاه قرآن پیرامون پرورش روح و جسم

اگر یک مقدار با خود خلوت کرده و تأمل کنیم، می‌بینیم که بعضی ها دچار افراط شده و فراموش کرده‌اند که آدمی از دو بعد روح و جسم تشکیل شده و آنها تنها به یک بعد جذب شده و دیگری را کاملاً رها کرده‌اند؛ این در حالی است که قرآن کریم، اینها را در خسران معرفی می‌کند و می‌فرماید: (ان الانسان لفی خسر)‏

دیدگاه دیگری نیز در این بین وجود دارد و آن دیدگاه قرآن است. قرآن مجید از طرفی بسیار به مسئله معنویت تاکید کرده و همه انسان‌ها را به یکتاپرستی و توحید دعوت کرده و از طرفی دیگر مسئله جسم را هم بی اهمیت نشمرده بلکه و تأکیدات زیادی در این زمینه بیان فرموده است.شاید بپرسید قرآن در مورد جسم ما چه چیزی گفته و یا اصلاً حرفی زده یا نه؟ همان‌طور که اشاره شد قرآن به هر دو بعد انسانی اشاره کرده که یکی روح انسان و معنویت و دیگری جسم آدمی می‌باشد.

بهترین رژیم غذایی: ‏قرآن در زمینه جسم بهترین رژیم غذایی را برای ما بیان کرده که همان کم خوری و پرهیز از پرخوری است. به حدی که کسانی که این رژیم غذایی را نادیده بگیرند جزء افرادی می‌شوند که هر روز در نمازهای پنج‌گانه می‌خوانیم: (غیر المغضوب علیهم)‏. آری ما هر روز در نمازهای پنج‌گانه می‌خوانیم؛ خدایا ما را به راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت فرما نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده‌ای که یکی از گروه هایی که خداوند به آنها غضب می‌کند همین کسانی هستند که پرخوری می‌کنند. پرخوری عامل بسیاری از بیماری‌های جسمی و از همه مهم‌تر بیماری‌های روانی از جمله سستی اراده، کودنی، میل به خواب مفرط و... می‌باشد که قرآن با یک دستور مختصر، انسان را به همه این بیماری‌ها آگاه کرده است و با رعایت کردن این دستور، جسمی سالم و اندامی مناسب و زیبا خواهیم داشت.

نسخه ‌ای شفابخش: همان طور که گفته شد قرآن در زمینه جسم توصیه‌هایی را کرده و به آن اهمیت داده است.در این بین به بعد دیگر وجودی ما که همان روحمان است نه تنها توجه کرده بلکه برای داشتن روحی سالم توصیه‌ها و نسخه‌ های شفابخشی را ارائه کرده است.همه ما باید به این نکته توجه کنیم که همان طور که بدن ما گاه دچار مریضی و ناتوانی می‌شود، روح نیز از این موضوع مستثنا نبوده و دچار مریضی و آلودگی خواهد شد

مهم این است که مریضی هر چه سریع‌تر شناسایی شده و در پی بهبود و علاج آن بشتابیم.امراض روحی و معنوی و رذایل و آلودگی‌های نفسانی، همچون امراض بدنی قابل معالجه است و راه شفا یافتن برای هرکس که دچار غفلت و خفت نفس و ناپاکی‌های درونی است، باز می باشد‏.

تجویز دارو از متن قرآن کریم: قرآن کریم، بیماری‌های روانی انسان را مورد توجه قرار داده و راه درمان و پیشگیری از آنها را بیان کرده است. نسخه شفابخشی که قرآن برای این دست از بیماران تجویز کرده، حاوی دستورالعمل‌های زیادی است. مقصود از شفا در قرآن، درمان همه دردهای روانی و جسمی است. در برخی مراکز درمانی، افزون بر درمان‌های پزشکی، روش‌های سازمان یافته‌ای برای مقابله با بیماری‌های جسمی و روانی به کار می‌بندند.

اعتقاد مذهبی از این گونه درمانهاست. اندیشه در آیات وحی و پیام‌های اسلام در تقویت ایمان در درون خویشتن، انسان را از گناهان دور ساخته، نیروی اعتماد به نفس را محکم می‌کند. «روبرتر» از پژوهشگران درمان‌های مذهبی بر این باور است که "باید در کنار هر دانشکده پزشکی، نمازخانه‌ای بر پا کرد و دانشجویان را آگاه نموده که می‌توانند با کمک گرفتن از روحانیان و تکیه بر ایمان، به تجربه‌های جدیدی دست یابند

اکنون به چند داروی معنوی از متن قرآن می‌پردازیم:

1- یاد خدا: ‏"اَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب". (رعد / 28)"آگاه باشید که تنها یاد خدا آرام بخش دل‌هاست.‏ "‏

2- توکّل به خدا: وَ مَن یتَوَکَّل عَلَی اللّه فَهُوَ حَسبُهُ (الطّلاق3) هر که در هر کاری بر خدا اعتماد کند پس او را بس باشد توکل به خدا، درمان ناامیدی و سستی در کارهاست و پویایی اندیشه را در پی دارد.

3-‏ پرهیزکاری: و تَزَودوا فاِنَّ خَیر الزّادِ التَّقوی (بقره197) توشه بر گیرید که همانا نیکوترین توشه‌ها پرهیزکاری است.‏ درمان گناه و نفاق دل (دورویی) در پرهیزگاری است.

‏4- شکیبایی:‏ فاصبِر اِنَّ وَعداللّهِ حَقُّ واستَغفرِ لِذَنبک... (المومن55) ای پیامبر، شکیبا باش که وعده خدا حتمی است و بر گناه خود آمرزش بخواه. کیمیای صبر، کلید پیروزی بر مشکلات و نگرانی‌هاست و انسان را آرامش و امید می‌بخشد.

صد هزاران کیمیا حق آفرید    کیمیایی همچو صبر، آدم ندید

‏5-‏ یادآوری اسماء خدا: هو اللّهُ الذَّی لا اِلهَ اِلاّ هوَ اَلمِلکُ القُدّوسُ السَّلامُ المُومِنُ المُهَیمنُ الَعزیزُ الجَبّار المُتکَبَّرُ سُبحانَ اللّهِ عَمّا یشرکوُن (حشر23) اوست خدای یکتا، سلطان پاک و مبرا از هر نقص و امان و نگهبان جهانیان و نفوذناپذیر و بزرگوار و با عظمت و منزه از آن که برای او همتا پندارند.‏ بنابر پژوهش دانشمندان، تلاوت آیاتی که نام و صفات خداوند در آن باشد ـ مانند علیم، سمیع و ستار ـ در آسایش روحی و قلبی مفید است.

6- یاد قیامت: انّا اَنذَرناکُم عَذاباً قَریباً یوم ینظُر الَمرءُ ما قَدمَّتَ یداهُ وَیقُول الکافرُ یالَیتنَی کُنتُ تُراباً (نبأ40) شما را از روز کیفر ترسانیدیم، روزی که هر کس به آنچه فرستاده، نظر کند و کافر گوید: ای کاش من خاک بودم.‏‏ دوستی دنیا و وسوسه‌های شیطانی، با یاد قیامت زایل می‌شود.

7- عفت و پاکدامنی: قُل لِلمُؤمِنینَ یغَضُّوا مِن اَبصارِهمِ ویحفَظُوا فُروُجَهُم ذِلکَ اَزکی لهم (نور30) ای رسول خدا! به مردمان با ایمان بگو دیدگان خود را از ناروا بپوشند و زنان نیز پاکی پیشه گیرند که این برای شما، بهتر است.‏ پاکی و عفت، درمانِ آسیب‌های اجتماعی و آلودگی‌های اخلاقی است. از دیدگاه مفسران قرآن، "تلاوت کلام اللّه مجید" در همه جا و همه وقت در نورانیت دل و فیض بخشی به روح، بسیار مفید است؛ بویژه اگر قاری، جوان باشد که در آن صورت با گوشت و خون او آمیخته می‌گردد‏.

نتیجه گیری :به راستی ارزان تر از باشگاه دین و اسلام در کجا می توان هم به بعد جسم و هم بعد روان توجه کرد و هر دو را پا به پای یکدیگر به جلو برد و در رشد و ترقی آنها کوشید؟‎‎ منابع:‏تبیان سایت صد سئوال و صد پاسخ سایت عرفان سایت حوزه

                                                                     طب قرآنی

همان‌گونه که تاریخ تمدن اسلامی نشان می‌دهد با نزول آیات شفابخش قرآن، وضعیت طب نسبت به قبل از آن دگرگون شد. دستورهای طبی قرآن و طب النبی (ص) و پزشکی ائمه (ع) و درمان‌هایی که به وسیله آنها برای بیماری‌های مختلف توصیه می‌شد، همچنین توجه به علوم مختلف بویژه علم طب باعث شد که بسیاری از مسلمانان به این علم روی آورند و آن را رونق بخشند

رمز موفقیت اسلام این بود که دستورهای بهداشتی و پزشکی را جزء برنامه‌های عملی و فقه اسلامی بلکه در آغاز و مقدمه عبادات قرار داد مانند استفاده مرتب از مسواک و مضمضه قبل ازهر وضو و هر غسل. استفاده مرتب از حمام وغسل. حفظ طهارت. پرهیز از سگ و خوک. تحریم انواع گوشت‌های حیوانات مرده و خفه شده، پرهیز از پرخوری، روزه و امساک. پرهیز از زیاده‌روی در مصرف گوشت و تغذیه کامل نوزاد از شیر مادر. علاوه بر این موارد بسیاری دیگر دستورهای بهداشتی و پزشکی قرآن و طب النبی و طب الائمه و کتب فقهی و رساله‌های عملی کمک فراوانی به علم طب و پزشکی نمود

قرآن نوری است که در آن تاریکی یافت نمی‌شود وچراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، ریسمانی که رشته آن محکم و پناهگاهی که قله آن بلند و دریایی است که تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند کشید و شفادهنده‌ای است که بیماری‌های وحشت‌انگیز را بزداید، قرآن بهار دل چشمه‌های دانش، سرچشمه عدالت و نهر جاری زلال حقیقت است

پس درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختی‌ها از قرآن یاری طلبید و خواسته‌های خود را به وسیله قرآن طلب کنید وبا دوستی قرآن به خدا روی آورید زیرا وسیله‌ای برای تقرب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد. یا من اسمه دواء و ذکره شفاء (خدایی که نامش دارو و یادش شفا است) مهمترین و اساسی‌ترین اهداف طب قرآنی پیشگیری از بیماری‌های جسمی و روحی است. ارزش و مقام هر انسانی به طرز تفکر و اندیشه اوست. خداوند متعال صاحب قدرت لایزال و بی‌منتهاست! هر پیامبری معجزه‌ای برای اثبات حقانیت خود داشته است، پیامبر گرامی اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبوده، معجزه‌ او قرآن کریم می‌باشد که در حقیقت معجزه ابدی است!
در واقع سلامت و سعادت هر انسانی منوط به درک و فهم قرآن و به کار بستن آن در زندگی روزمره است. خداوند در این زمینه در قرآن مجید چنین بیان می‌دارد:
 افلا یتدبرون القرآن (چرا در مورد قرآن تدبر و تفکر نمی‌کنید!؟ 
انسان حقیقتی است که خداوند متعال آن را بعد از خلقت کلیه موجودات آفرید، در حقیقت انسان مخلوقی است جدید الخلقه نسبت به سایر مخلوقات. خداوند متعال از این خلقت بسیار خرسندگردید که در سوره مبارکه مومنون آیه 14 چنین می‌فرماید:
 فتبارک الله احسن الخالقین

 انسان چگونه موجودی است که خداوند از خلق آن احساس رضایت و خشنودی می‌کند؟! مشخص‌ترین و بارزترین تفاوت انسان با سایر موجودات در این برتری‌هاست که او را متمایز کرده است: تکلم، تفکر، خلاقیت، ابداعات و اختراعات. با کمی دقت در این سه مورد فوق در می‌یابیم که انسان حقیقتا موجود خارق العاده‌ای است. او می‌تواند شگفتی‌آفرین باشد و تحولات عظیمی را در جهان ایجاد کند، قوانین طبیعت را کشف کند و در ادب و فرهنگ و هنر موثر باشد، با تفکر و اندیشه به محصولات دست یابد. حال انسان با این همه قدرت و توانایی فکر و خلاقیت می‌تواند به حال خود رها شود؟!

 برنامه‌ای برای ادامه حیات و زندگی نداشته باشد؟ با کمی تامل و تفکر در می‌یابیم که خداوند منان انسان را به حال خویش رها نکرده و برای بهبودی زندگی و مترقی شدن او پیامبرانی را فرستاده است. هر پیامبری برای اثبات ادعای خود مجهز به معجزه‌ای بوده است و آخرین آنها که پیامبر عظیم الشان اسلام بوده، خداوند او را رحمه للعالمین نامیده و او را مجهز به معجزه ابدی به نام قرآن کریم نموده است. قرآن کریم در حقیقت برای کلیه انسان‌های موجود در جهان خلقت کافی بوده و می‌تواند سعادت و سلامت آنان را تضمین کرده و به سرچشمه خرد و نیکی برساند.
یکی از شگفتی‌های این کتاب، جامع بودن آن و بیان کلیه نیازمندی‌های انسان است که در آیات27 و 109 سوره مبارکه لقمان و کهف بیان شده است. می‌توان با درک و فهم این کتاب الهی در تمام ابعاد زندگی برنامه‌ریزی دقیق و منظمی داشت و موفقیت‌های جالبی را به دست آورد و حرف اول را در جهان زد. اولین آیاتی که به پیامبر بزرگ اسلام نازل شد آیاتی بود در مورد طب!
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق 
علق همان ترکیب اسپرماتوزوئید با اوول است. مگر این غیر از علم طب است؟ جالب توجه اینکه در قرآن کریم به وضوح حتی نکات جدید طبی که برای ما مشکوف نبود، بیان شده است! یکی از علومی که تحت تاثیر قرآن در میان مسلمانان پیدایش یافته علم طب اسلامی است. قرآن کتابی است که به عنوان شفا نازل شده است.
و ننزل من القرآن ماهو شفاء و رحمه للمومنین و ما از قرآن آنچه را که مایه شفا و رحمت افراد با ایمان است نازل می‌کنیم.) و با توجه به این آیه شریفه، پیامبر اکرم (ص) در احادیث طبی خود فرمودند: ما خلق الله داءالا و خلق له دواء (هیچ دردی را خدا نیافریده جز اینکه برایش دوایی آفریده است.)

این آیات و روایات موجب برانگیخته شدن مسلمانان شد تا از هیچ دردی مایوس نشوند و با استفاده از نسخه‌های شفابخش قرآن علم طب اسلامی را پدید آورند. حضرت امیر می‌فرمایند: ان فی القرآن لایه تجمع الطب کله: "کلوا و اشربوولاتسرفوا در قرآن آیه‌ای است که جامع تمامی طب است و آن این آیه است: "بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید." آیه مبارکه فلینظر الانسان الی طعام (انسان باید به غذای خویش بنگرد) اشاره به نگرش بر غذای جسمانی و روحانی انسان دارد. تامین نیازهای غذایی و روحی و تقویت جسمی و فکری انسان در شکل‌گیری شخصیت او بسیار اهمیت دارد. این است که دین مبین اسلام از خوردن و آشامیدن برخی چیزها انسان را منع کرده است زیرا تاثیرات سوئی بر جسم و روح و سلامتی انسان می‌گذارد. طب القرآن را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد، 
جنین شناسی- تشریح و کالبدشناسی- شناخت سر چشمه بیماری‌ها- شناخت علل بیماری‌ها- بهداشت و حفظ الصحه، داروهای مفرد- داروهای مرکب- درمان معالج- تقوا و پرهیز یا طب وقایی- در طب القرآن نمونه‌هایی از درمان و معالجات با نسخه‌های طبیعی خداوند حکیم را از نظر می‌گذرانیم: درمان حضرت ایوب (ع) با آب سرد، معالجه حضرت مریم (س) با رطب تازه، معالجه حضرت یونس (ع) با کدوبن‌‌ها، گفتار درمانی حضرت موسی (ع)

ابوعلی سینا در کتاب قانون از طب النبی (ص) استفاده کرده و به آن استناد می‌کند و به بیان حکمت آن می‌پردازد. به عنوان نمونه این حدیث که معده کانون بیماری‌ها و پرهیز در راس داروهاست ونیز انتقال اخلاق و صفات زن شیرده در کودکی و زیان حجامت در پشت گردن و ...

حریت و زهد ابوذر عثمان دو غلام را با دویست دینار نزد ابوذر فرستاد که به ابوذر بگویید: عثمان به تو سلام می رساند و می گوید: این دویست دینار کمک هزینه تو باشد. ابوذر گفت: آیا به مسلمانان دیگر آنچه برای من فرستاده، داده است؟ گفتند: نه، گفت: من یک مسلمانم، آنچه برای من هست باید برای همه مسلمانان باشد. گفتند: عثمان می گوید که این دینارها از مال شخص من است. 
ابوذر گفت: من از مال او بی نیازم، و من از غنی ترین مردمانم. غلامان گفتند: خدا عاقبت خیر بدهد چگونه غنی ترین کس هستی، با آن که در خانه ات کمترین چیزی یافت نمی شود. ابوذر گفت: زیر آن اکاف (پارچه یا زینتی که روی حیوان می اندازند) که می بینید نان جویی هست، با این دینارها چه کنم؟ من بی نیازم به ولایت علی بن ابی طالب(ع) و عترت هادی و مهدی و راضی و مرضی او، آنان که به حق هدایت می کنند و به حق عدالت می کنند. روضه الواعظین، ص 284 درحدیث دیگری است که آن دو غلام گفتند: «ای اباذر هدیه خلیفه را بپذیر، که او به ما وعده داده که اگر بپذیری ما را آزاد کند، ابوذر گفت: اگر بپذیرم شما هر دو آزاد می شوید، اما من بنده او خواهم شد، و حریت شما به عبودیت من تمام خواهد شد.» سفینه البحار،ج 1، ص 802

بررسی ارتباط بهداشت روان و تغذیه از منظر اسلام خوراک بهشتیان
اسلام به مسئله سلامت جسم، جان و روان آدمی توجه خاص دارد؛ زیرا دست یابی به کمالات و فلسفه آفرینش در گرو سلامت آنهاست. هرگونه خلل و فسادی در سلامت آنها به معنای فقدان کمال است.
از آن جایی که قرآن کتاب هدایت و راهنمای بشر به سوی خلافت الهی از جانب خداوند است، بخشی از آموزه های آن به مسئله سلامت جسم و روان آدمی اختصاص یافته است. لذا احکام اسلامی دربرگیرنده مسایلی از مواد غذایی و تحلیل و تحریم برخی از آنهاست

از جمله مسایلی که در آموزه های قرآنی به آن توجه داده شده، مسئله گوشت و جواز استفاده از طیبات و حرمت استفاده از خباثت ها و نیز آداب و چگونگی استفاده از گوشت های حلال و حتی مقدار و میزان آن است.
نویسنده در این نوشتار بر آن است تا با مراجعه به آموزه های قرآنی، آنچه در آیات قرآنی درباره گوشت آمده است، بیان کند.
گوشت، خوراک بهشتیان
انسان موجودی همه چیز خوار است. طبیعت انسانی به گونه ای ساخته شده که می تواند از همه عناصری که در زمین وجود دارد، بهره گیرد. این در حالی است که موجودات دیگر از تنوع در تغذیه چنان که انسان سود می برد، بهره مند نیستند. انسان از گیاهان، میوه ها، حبوبات و جانوران خشکی و دریایی به آسانی استفاده می کند. عقل آدمی به او کمک می کند تا با تبدیل و تغییر کامل یا جزئی، از همه مواد موجود در طبیعت بهره گیرد.
این توانایی به انسان کمک می کند تا در هر محیطی بتواند به زیست خود ادامه دهد و با مشکلی به عنوان کمبود مواد غذایی مواجه نشود، مگر آنکه خود، محیط زیست خویش را چنان تخریب و به فساد کشیده باشد که دچار کمبود مواد غذایی و یا بحران آن شود.
البته توانایی انسان در تغذیه از هر چیزی به معنای درستی این نوع تغذیه نیست؛ زیرا هر آن چیزی که انسان می تواند از آن تغذیه کند، می تواند حالات گوناگونی داشته باشد؛ چرا که برخی از مواد کاملا با طبیعت بشر موافق و مناسب است، در حالی که برخی دیگر، دارای ضرر و زیانی است که ترک آن بهتر است.
آنچه در اسلام به نام احکام بیان شده در راستای تبیین مصالح و مفاسد است. به این معنا که هر آنچه دارای مصلحتی است و برای آدمی مفید و موجبات رشد و دست یابی به هدف آفرینش می شود، به عنوان امور واجب و مستحب یا مباح معرفی شده است و هر آنچه که دارای مفسده و مانع از رشد و بهره مندی از مقاصد آفرینش است، به عنوان مکروه و حرام از آن منع شده است.
بر این اساس خداوند به صراحت درباره تحریم نوشیدن خمر و مسکرات به مفسده آن اشاره کرده و می فرماید: درباره شراب و قمار از تو سؤال می کنند، بگو: در آنها گناه و زیان بزرگی است و منافعی از نظر مادی برای مردم در بردارد، ولی گناه آنها از نفعشان بیشتر است.»(بقره219)
در این آیه به صراحت از فواید شراب و قمار سخن به میان آمده است، ولی هنگامی که آن را بر ترازو می گذارد و به ارزیابی سود و زیان آن می پردازد، بیان می کند که زیان آن دو بیش از سود آن می باشد و عقل به طور طبیعی حکم می کند که برای منفعت و سود اندک، نمی بایست تن به زیان بیشتر داد. بنابراین، حکم الهی بر حرمت و تحریم آن قرار گرفته است. براساس آموزه های اسلامی، هر چیزی را باید براساس مصالح و مفاسد مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. از این رو، هر آنچه دارای منفعت و مصلحت یکسان است، مباح و در صورتی که منفعت بیشتر باشد مستحب و واجب، و برعکس اگر مفسده آن بیشتر باشد، مکروه و حرام خواهد بود.
 
گوشت ها به عنوان یکی از مواد غذایی طبیعی برای بشر باتوجه به مصلحت و منفعت آن، دارای احکام خاص خود است. برخی از گوشت ها مکروه (مانند گوشت اسب و خر) برخی دیگر، حرام مانند گوشت خوک و سگ و جانوران درنده و برخی دیگر حلال می باشد که مهمترین آنها گوشت پرندگان غیرشکاری، گاو، گوسفند، شتر، بز و ماهی های فلس دار است

برخلاف تصوری که گیاه خواران عرضه می دارند، طبیعت انسانی گوشت خوار نیز می باشد و این گونه نیست که انسان تنها گیاه خوار و یا حبوبات خوار باشد؛ چرا که از نظر فیزیک دهان و دندان و معده و دستگاه گوارش به خوبی می توان این مطلب را اثبات کرد. افزون بر دلایل زیستی و طبیعی می توان به دلایل نقلی نیز اشاره کرد. وجود احکام الهی درباره گوشت و تحلیل و تحریم برخی از آنها یا بخشی هایی از جانور، به خودی خود بیان گر این مطلب است که انسان موجودی گوشت خوار نیز می باشد. 
از سوی دیگر، خداوند در آیاتی از جمله 21 واقعه درباره بهشت و خوراک بهشتیان که بهترین وضعیت بشر را ارائه می دهد، از بهره مندی آنان بویژه از گوشت پرندگان سخن به میان می آورد
وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ و از گوشت پرنده هر چه بخواهند . این گزارش به خوبی بیان می کند که انسان ها گوشت خوار هستند و حتی در بهترین وضعیت خود در بهشت نیز از گوشت بهره مند می شوند. تاکید بر اشتهای بهشتیان به گوشت پرندگان به خودی خود، طبیعت گوشت خواری بشر را بیان می کند؛ زیرا بهشت جای انسان های کامل و سالمی است که بر فطرت خود باقی مانده و به کمال مطلق رسیده اند. 
البته در این آیه از گوشت پرندگان سخن به میان آمده است، ولی در آیات 20 و 22 طور به طور مطلق از تغذیه بهشتیان از میوه ها و گوشت سخن گفته شده
مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ بر تختهایى ردیف هم تکیه زده ‏اند و حوران درشت ‏چشم را همسر آنان گردانده‏ایم. بنابراین، می تواند هر گونه گوشت جانوران خشکی و آسمانی و دریایی را شامل شود. با این وجود به نظر می رسد که گوشت پرندگان از پاکی و سلامت و فواید بیشتری برخوردار است که بر آن تاکید شده است وَ أَمْدَدْنَاهُم بِفَاکِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ با [هر نوع] میوه و گوشتى که دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقویت] مى‏کنیم  

 همچنین از گزارش قرآن درباره نعمت هایی که به بنی اسرائیل در عصر حضرت موسی(ع) داده شده بود، می توان از طبیعت پرنده خواری بشر سخن گفت؛ زیرا خداوند در آیات نعمت های خود بر این قوم، از پرندگانی سخن می گوید که به آن مردم داده شده تا با آن تغذیه کنند. وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ و بر شما ابر را سایه‏ گستر کردیم و بر شما گزانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم [و گفتیم] از خوراکیهاى پاکیزه‏اى که به شما روزى داده‏ایم بخورید و[لى آنان] بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا مى‏داشتند (بقره57) و (اعراف160) به هر حال، گوشت بویژه گوشت پرندگان، خوراک طبیعی و خوش اشتهای بشر است و حتی بهشتیان از آن بهره مند شده و بدان اشتهای غذایی خود را ارضا می کنند. 
امام موسی بن جعفر الکاظم(ع) درباره فواید گوشت برای انسان می فرماید: اللحم ینبت اللحم، و السمک یذیب الجسد؛ خوردن گوشت، موجب روییدن گوشت در بدن و فربهی آن می گردد؛ ولی خوردن ماهی، گوشت بدن را آب و جسم را لاغر می کند. (وسائل الشیعه : ج 52، ص 87، حدیث 21240)
تحلیل و تحریم گوشت براساس مصلحت و مفسده 
چنانکه بیان شد، انسان موجودی گوشت خوار است. با این همه باید دانست که همه گوشت ها برای انسان مفید نیستند و گاه سلامت انسان را در معرض خطر قرار می دهند. برخی از جانوران مانند درندگان گوشت خوار، عامل بسیاری از بیماری ها در انسان هستند یا برخی از اعضای جانوران حلال گوشت، دارای زیان و ضرر است که می بایست از خوردن آن اجتناب کرد، از آن جمله چشم، طحال، آلات تناسلی، نخاع و مانند آن.
خداوند در آیاتی از جمله 138 و 139 و 142 سوره انعام و آیه5 سوره نحل و 82 سوره حج، گوشت چارپایان یعنی شتر، گاو و گوسفند و بز را از مهم ترین منابع تغذیه ای بشر دانسته است. در آیه5 سوره نحل، خداوند یکی از مواهب و نعمت هایی که به بشر ارزانی داشته، قابلیت بهره برداری انسان از گوشت و فرآورده های دامی دانسته است

در حقیقت، در این آیه به صراحت بیان شده که انسان با قابلیت گوشت خواری آفریده شده و این گونه نیست که گوشت خواری بر خلاف طبیعت بشر باشد؛ بلکه به نظر می رسد که گوشت خواری نه تنها در تغذیه و سلامت جسم بلکه در سلامت روان آدمی نیز نقش به سزایی دارد؛ زیرا اگر انسان به طور دایمی از گوشت خواری دست بردارد، دچار اختلال در نظام سلامت بهداشت جسم و روان می شود و براساس برخی از روایات این گونه خودداری موجب می شود تا از حالت تعادل روانی بیرون رود و دچار جنون و حتی جن زدگی شود

خداوند در آیاتی از قرآن کسانی را که از گوشت خواری امتناع می کنند یا بی دلیل گوشت بز و چارپایان و جنین آنان را تحریم می کنند، نکوهش می کند (انعام142و 143) و تحریم استفاده از گوشت آن را افترایی به خود و بدعتی در جاهلیت می داند. (انعام144) همچنین بر آدمی است که از گوشت های تازه تغذیه کند، زیرا تأثیر آن بهتر و بیشتر و برای بدن مفیدتر بوده و زیانی ندارد. (نحل41؛ فاطر21)
در حلال گوشت ها تفاوتی میان ماده و نر وجود ندارد؛ (انعام143) چنان که جنین آن ها نیز حلال می باشد و اگر براساس موازین اسلام تذکیه شود، خوردن آن هیچ مشکلی نخواهد داشت. همچنین از میان حیوانات وحشی، حیوانات حلال گوشت هستند که می توان از آن شکار و از گوشت آن ها تغذیه کرد. (مائده، آیات1و 4)
به همان اندازه که ترک گوشت خواری از حلال گوشت هایی چون گاو و گوسفند و شتر زیان بار است، خوردن گوشت برخی از جانوران جایز نیست؛ زیرا جز فساد و تباهی برای جسم و جان و روان تأثیری ندارد. از جمله گوشت های حرام می توان به گوشت خوک اشاره کرد. (بقره173؛ مائده3؛ انعام145)
علت و فلسفه تحریم گوشت هایی چون گوشت خوک، پلیدی آن است (انعام145) چون خوردن آن موجب فسق و انحراف می شود و زیان های زیادی به جسم و روان آدمی می رساند. (همان و نیز مائده3) البته می توان از گوشت های حرام چون گوشت خوک در حالت اضطرار و بدون قصد گناه و مخالفت با حکم الله، به اندازه ضرورت برای رهایی از گرسنگی استفاده کرد (بقره173؛ مائده3؛ انعام145) ولی نمی بایست به مقداری بخورد که سیر شود بلکه گرسنگی او برطرف شود و به لذت نخورد بلکه به اکراه بخورد تا کراهت باطنی نسبت به گوشت حرام همچنان در وی باقی بماند

 به هرحال، حلال شمردن گوشت ها و تحریم برخی از آنها براساس مصلحت و مفسده ای است که در خوردن آنها وجود دارد. برخی از گوشت ها، بر جسم و جان و روان آدمی تأثیر مثبت می گذارند، درحالی که برخی دیگر موجب می شود که انسان از حالت سلامت و تعادل بیرون رود. بدین لحاظ این دسته از جانوران یا قسمتی از بدن جانوران تحریم شده است

درباره علت و فلسفه ذبح و تزکیه با قطع رگ های چهارگانه آمده است که وقتی حیوانی می میرد، خفه می شود یا براثر ضربه شدید و هجوم حیوانات وحشی و کشتن حیوان و یا به هر روش غیر شرعی دیگری کشته می شود یعنی به روشی غیر از روش قطع رگ های چهارگانه کشتار می شوند خون در بدن حیوان باقی می ماند و سریعاً باعث ایجاد عفونت در گوشت، کاهش سریع اسیدیته خون و تأخیر در فرآیند گلیکولیز می شود و کیفیت لاشه و گوشت کاهش می یابد

امام صادق(ع) می فرمایند: هرکسی که گوشت مردار مصرف نماید بدن او ضعیف و رنجور و نیروی بدنی او کاهش می یابد و نسل او قطع می شود و اگر به این کار ادامه دهد دچار سکته و مرگ ناگهانی می شود. امام باقر(ع) نیز می فرمایند: خوردن خون موجب زردآب و مرض کبد می شود.
در بررسی های علمی نیز ثابت شده که خون باقی مانده در لاشه به دلیل شروع فرآیندهای تخمیری و کاهش اسیدیته، فساد لاشه را تسریع می نماید و اگر این گوشت توسط انسان مصرف شود، به دلیل رادیکال های آزاد تولید شده و اکسیداسیون سریع اسیدهای چرب غیراشباع لاشه بعد از مرگ و میر حیوان، برای انسان سمی است و پس از مصرف در بدن انسان باعث اکسید شدن منابع انرژی در بدن انسان می شود که در نتیجه این فرآیند، انرژی موردنیاز بدن تأمین نمی شود و بدن ضعیف می گردد.
از طرف دیگر رادیکال های تولید شده به گلبول های قرمز و سایر سلول های بدنی حمله می نمایند و باعث تخریب این سلول ها می شوند و در نتیجه این عمل، فرآیندهای اکسیداسیونی تشدید شده و گوشت به سرعت عفونی می شود. همچنین تجمع خون در بدن زمینه را برای رشد انواع میکروب های آلوده فراهم می کند و در زمانی که خون جریان ندارد گلبول های سفید و پلاکت ها از بدن در برابر عوامل خارجی دفاع نمی کنند و زمینه برای رشد میکروارگانیزم ها و ایجاد عفونت فراهم می شود که به شدت برای انسان مضر است. همچنین مصرف خون باعث ابتلا به جذام، بدبو شدن دهان و مشکلاتی در هضم مواد خوراکی می شود.
درباره فلسفه حرمت گوشت در کتب بهداشتی نیز آمده است که گوشت خوک ازنظر بهداشتی دارای میکروب های بسیار است که برخی از آنها عبارتند از:
1- کرم تیناسلیرم که در معده از کیست بیرون می آید و تولید بیماری می کند و این بیماری در کشورهای غیراسلامی بسیار شیوع دارد.
2- میکروب برتولیسم، کرم کدو که در بدن ایجاد مسمومیت می کند.
3- کرم تریشین که دارای زاد و ولد بسیار است و گلبولهای سرخ را از بین می برد و از جمله عوارض آن شخص را دچار کم خونی، التهابات عضلانی، اسهال، دردهای رماتیسمی و کشش اعصاب و غیره می کند.
4- تب مالت و وتریکنیور و مانند آن.
گوشت های حلال
گوشت های جانورانی که دارای سم هستند و گوشت خوار نیستند، حلال می باشد. بهترین گوشت ها در میان جانوران چارپا، همین گوشت گاو، گوسفند، شتر و بز است و همه پرندگانی که دارای سنگدان هستند و گوشت خوار نمی باشند و بال زدن آنها بیشتر است و همچنین تخم آنها بیضی شکل بوده و دو سر آن یکسان نیست.
جانوران خشکی از وحشی و غیروحشی مانند آهو و بزکوهی، گاو کوهی و پرندگان از مرغ ها می بایست ذبح شوند و نام خدا (بسم الله) بر آنان برده شود و رو به قبله ذبح گردند. (مائده3 و انعام 145 و آیات دیگر و روایات معتبر) اگر این گونه نباشند، خوردن گوشت آنان حرام است؛ زیرا هر یک از شرایط در حلیت و تأثیر مثبت گوشت مهم و اساسی است. گوشت های دریایی به سبب تازگی آن بسیار خوب است (نحل41، فاطر41) به شرط آن که دارای پولک و فلس باشد.
ارتباط بهداشت روان و بهداشت تغذیه
ازنظر اسلام ارتباط جسم و جان و روان بسیار تنگاتنگ است. این گونه نیست که جسم بر روان آدمی یا روان بر جسم آدمی تأثیر نداشته باشد. روح و جان که در قالب و کالبد تن و جسم قرار گرفته متأثر از یکدیگر عمل می کنند.
در تحریم بسیاری از خوراکی ها و نوشیدنی ها به فلسفه آنها اشاره شده است. در برخی از روایات همان گونه که به گرم و سرد و رطوبت و یبوست غذاها اشاره شده، به تأثیرات آن بر روان آدمی و سلامت و بهداشت آن نیز توجه شده است. نوع حرمت به خاطر اثرات روانی و تربیتی و اخلاقی است که لقمه و غذا به دنبال دارد

مثلاً گفته شده که لقمه حرام و شبهه ناک باعث قساوت قلب می شود. مرحوم بیدآبادی به والد خود فرمودند که خوراک من تنها باید از آنچه خودت آماده می کنی باشد و آنچه که دیگری بیاورد قبول نکن زیرا ایشان معتقد بودند لقمه ای که انسان می خورد به منزله بذری است که در زمین افشانده می شود؛ اگر بذر خوب باشد ثمره آن هم خوب است و گر بذر خراب باشد محصول آن نیز خراب خواهد بود

همچنین لقمه اگر حلال و پاکیزه باشد ثمره اش لطافت، قوت و آثار روحانیت است و اگر حرام و خبیث باشد، ثمره اش قساوت قلب و میل به دنیا، شهوات و محرومیت از معنویات است. بعید نیست که انسان به برکت تقوا و شدت ورع خصوصاً پرهیز از لقمه شبهه ناک، صفای قلب و لطافت روح نصیبش گردد به طوری که امور معنوی و مأورای حس را درک کند؛ چون این نوع گوشت انسان را از یاد خداوند دور می نماید و به طرف بت ها گرایش می دهد. اسلام این نوع گوشت ها را در ردیف گوشت های حرام آورده است.
تأثیر لقمه بر روحیات انسان
در تأثیر لقمه، داستان های بسیاری نوشته و گفته شده است. از جمله آورده اند که شریک بن عبدالله بن سنان بن انس نخعی از زاهدان و عابدان مسلمان به سبب لقمه حرام به گمراهی و ضلالت رفت. او که عالمی در زمان مهدی عباسی بود، وقتی مهدی از او خواست تا قاضی اول مملکت شود، این درخواست را رد می کند. سپس مهدی گفت: پس معلمی فرزندان من را قبول کن. شریک این درخواست مهدی عباسی را نیز رد نمود

سپس مهدی گفت: باید یکی از سه چیز یعنی قضاوت، معلمی یا یک وعده غذا را قبول نمائی. شریک وعده غذا را قبول کرد. بعد از صرف غذا شکم شریک از غذای حرام پر شد با خود گفت چه می شود که قاضی اول مملکت یا معلم دربار باشم؟ و سپس هر دو را قبول نمود. این داستان به روشنی بر اثرات منفی لقمه حرام اشاره دارد. در احادیث آمده که عبادت همراه با حرام خواری مانند ساختن خانه ای برروی شن و یا برروی آب است

 از آیه 146 سوره انعام به دست می آید وقتی قوم یهود از دستورهای الهی از جمله پرهیز از ظلم و ستم بر ناتوانان، پرهیز از مخالفت با پیامبران و خوردن مال دیگران سرپیچی کردند، مورد مجازات و کیفر خداوند قرار گرفتند. در مجازات ایشان، اموری که حلال بود، بر آنان حرام می شود و این حرمت تنها برای مجازات و کیفر آنان بوده است

از این رو افزون بر گوشت های فوق و گوشت تمام حیوانات ناخن دار، گوشت حیوانات تک سمی مانند اسب، الاغ و قاطر نیز بر آنها حرام شد. پیامبراکرم(ص) فرمود: هرکس لقمه ای از غذای حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمی شود، تا چهل روز دعای او مستجات نمی گردد و هر گوشتی که از حرام بروید، آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است و حتی یک لقمه نیز باعث روئیدن گوشت می شود.
خوردن گوشت در روایات و آداب آن
پیامبر(ص) به روایت امام صادق(ع): بر شما باد خوردن گوشت، چون گوشت، برای آدمی گوشت می آورد. هرکسی چهل روز بر او بگذرد و در آن فاصله گوشت نخورده باشد، بدخلق خواهد شد و هرکسی بدخلق شد، به او گوشت بخورانید. (وسائل الشیعه، ج71، ص62)
پیامبر(ص) به روایت امام صادق(ع)؛ آقای خوراک دنیا و آخرت گوشت است و آقای نوشابه های دنیا و آخرت آب. (وسائل الشیعه، ج71، ص72)
 
پیامبر(ص): خدایا به نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی مینداز که اگر نان نبود نه می توانستیم روزه بگیریم، نه نماز بخوانیم و نه دیگر واجبات پروردگار خویش را بجا آوریم. پیامبر(ص) به روایت امام صادق(ع): هرکسی چهل روز بر او بگذرد و گوشت نخورده باشد، باید قرض بگیرد و گوشت بخورد. (وسائل الشیعه، ج71، ص62)
امام علی(ع) به روایت امام صادق(ع): چون مسلمانی سست و ضعیف شود، لازم است گوشت و شیر بخورد که خدای بزرگ نیرو را در آنها آفریده است. (خصال، ج2، ص617)
امام باقر(ع): آقای خوراکی ها گوشت است. (بحارالانوار، ج66، ص06)
پیامبر(ص): هرکسی چهل روز گوشت نخورد، بداخلاق خواهد شد و هرکسی بداخلاق شد، به او گوشت بخورانید. امام صادق(ع): گوشت از گوشت به رویش می آید و هرکسی آن را چهل روز ترک کند، خلق او بد می شود. آن را بخورید که بر توانایی چشم و گوش شما می افزاید. (وسائل الشیعه، ج71، ص62)
امام صادق(ع): گوشت باید هر سه روز یک بار خورده شود که در ماه می شود ده بار، نه بیش از این. (کافی، ج5، ص511) امام صادق(ع) از قول پیامبر(ص) می فرماید: «کسی که دوست دارد خشم او کم شود گوشت دراج بخورد.» دراج پرنده ای است شبیه کبک که گوشت لذیذی دارد. از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که خشم و بردباری با تغذیه مرتبط است. امام صادق(ع) در بیان حکمت حرمت خون می فرمایند: اینکه خداوند خون را حرام کرده به خاطر آن است که سبب جنون و سنگدلی و کمبود رأفت و مهربانی می شود... تا آنجا که ممکن است فرد، فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند! (وسائل الشیعه، ج3، ص100 و مستدرک، ج61، ص163)

پزشکان حاذق مسلمان

از جمله علومی که مسلمانان در دوران اوج و عظمت تمدن اسلامی درآن سر آمد بودند و پس از آن میراث خود را به جهانیان عرضه کردند علوم پزشکی بود . در این علوم دانشمندان و پزشکان برجسته ای نظیر ابوعلی سینا تا بدانجاپیش رفتند که آثار آنان تا قرن ها در مراکز دانشگاهی جهان علی الخصوص اروپا تدریس می شد . 
عبدالله ‎‎نعمه ‎‎در ‎‎کتاب ‎‎فلاسفه ‎‎شیعه ‎‎در ‎‎این ‎‎رابطه ‎‎می ‎‎نویسد: "کتاب ‎‎قانون ‎‎بوعلی ‎‎سینا ‎‎که ‎‎هر ‎‎آنچه ‎‎مورد ‎‎احتیاج ‎‎ طبیب ‎‎ هست ‎‎ در ‎‎آن ‎‎آمده ‎‎ مهمترین ‎‎مرجع ‎‎طب ‎‎در قرون ‎‎بود در مدارس ‎‎شرق ‎‎و غرب تدریس می ‎‎شد.

‎ترجمه ‎‎لاتینی ‎‎آن ‎ 15 ‎مرتبه ‎‎میان ‎‎سالهای‏ ‎1473‎و ‎ 1505 ‎میلادی ‎‎چاپ ‎‎شد ‎‎و ‎‎تا ‎‎ اواسط ‎‎قرن ‎ 17‎میلادی

مورد ‎‎اعتماد ‎‎ اغلب ‎‎دانشگاه های ‎‎اروپا بود."‏
از دیگر دانشمندان شهیر مسلمان در علم طب زکریای ‎‎رازی است وی ‏ ‎‎کتاب های فراوانی ‎‎در ‎‎علم پزشکی به رشته تحریر در آورده ‎‎از ‎‎ جمله ‎‎ کتاب هایوی در زمینه پزشکی میتوان از الحاوی، ‎‎الطب ‎‎المنصوری، ‎کتاب ‎‎الاسرار  ‎‎فی ‎‎الکیمیاء ‏(که‏ ‎‎به زبان های ‎‎متعدد ‎‎لاتین ‎‎و ...‏ ‎‎ترجمه ‎‎شده)‏ و ‎‎کتاب ‎‎الجوری و ‎‎الحصبه که ‎‎تا کنون ‎‎بیش ‎‎از ‎‎چهل ‎‎بار ‎‎به ‎ز ‎بان انگلیسی ‎‎چاپ شده ‎‎است
‎دکتر ‎‎هونکه ‎‎در ‎‎کتاب ‎‎فرهنگ ‎‎اسلام ‎‎در ‎‎اروپا ‎‎می ‎‎گوید ‎:‎ در ‎‎دانشگاه های ‎‎توبینگن ‎‎و ‎‎فرانکفورت ئودر، هنوز تا ‎‎قرن 18‎‎میلادی ‎‎آثار ‎‎ابن ‎‎سینا ‎‎ و ‎‎رازی ‎‎جزء برنامه ‎‎اصلی ‎‎بودند.‏ ‎
‎بالاخره ‎‎پس ‎‎از ‎آنکه ‎‎کشورهای ‎‎اسلامی ‎‎ مورد ‎‎غضب ‎‎اروپاییان ‎‎قرار ‎‎گرفتند، ‎‎تأثیر عمیق ‎‎نوشته ‎‎هایشان ‎‎بخصوص درباره معالجات ‎‎چشم ‎‎باز ‎‎هم ‎‎تا ‎‎قرن ‎‎هجدهم ‎‎ادامه ‎‎داشت .
بسیاری ‎‎از جربیات ‎‎پر ‎‎ارزش ‎‎و ‎‎کشفیات ‎‎و ‎‎اختراعاتشان ‎‎گرچه ‎‎از ‎‎آنها ‎‎کسی ‎‎نام ‎‎نمی ‎‎برد ‎‎ولی ‎‎خواهی ‎‎نخواهی ‎‎جزء غیر ‎‎قابل ‎‎تفکیک ‎‎ علوم ‎‎پزشکی ‎‎ بین ‎‎المللی ‎‎شده ‎‎اند ‎‎امروزه ‎‎ چه ‎‎کسی ‎‎ اینان ‎‎را ‎‎می ‎‎شناسد؟ ‎
‎چه ‎‎ کسی میداند ‎‎که ‎‎طب ‎‎اسلامی ‎‎از ‎‎زمانی که ‎‎به ‎‎وسیله ‎‎ کنستانتین ‎‎به ‎‎سرزمین ‎‎اروپا ‎‎آورده شد ‎‎چه ‎‎تأثیرات بزرگ ‎‎و تعیین ‎‎کننده ‎‎ای ‎‎در ‎‎اروپا ‎‎به ‎‎جای گذاشت؟ ‎
‎از ‎‎نقش ‎‎عظیمی ‎‎که ‎‎اسلام ‎‎در ‎‎رشد ‎‎و ‎‎شکوفایی ‎‎طب ‎‎ما ‎‎ داشت چه ‎‎کسی ‎‎مطلع ‎‎است؟
مشهورترین ‎‎جراح ‎‎مسلمان ‎‎ابوالقاسم ‎‎قرطبی ‎‎ است ‎‎که ‎‎در ‎‎سال ‎ 1107 ‎میلادی ‎‎وفات ‎‎یافته ‎‎و ‎‎او ‎‎کسی است ‎‎که ‎‎بسیاری ‎‎از آلات ‎‎جراحی ‎‎را ‎‎اختراع ‎‎کرده ‎‎و ‎‎شکل ‎‎آنها ‎‎را در ‎‎کتاب خود ‎‎ترسیم ‎‎کرده ‎‎است. هم ‎‎او ‎‎بود ‎‎که ‎‎کیفیت ‎‎آب ‎‎کردن ‎‎سنگ ‎‎کلیه ‎‎را ‎‎ توصیف ‎‎کرده ‎‎ و ‎‎ نابجا ‎‎آن را ‎‎جزء ‎‎اختراعات ‎‎ جدید ‎‎می دانند ‎‎زمانی ‎‎در ‎‎اروپا ‎‎حمام ‎‎را ‎‎جزء ‎‎خرافات ‎‎معرفی ‎‎می ‎‎کردند ‎‎ ولی ‎‎در ‎‎همان ‎‎زمان ‎‎مسلمین ‎‎از ‎‎نظر ‎‎بهداشت در ‎‎بالاترین ‎‎سطح ‎‎قرار ‎‎داشتند یکی از نویسندگان اروپایی در اینباره می نویسد: "زنهای ‎‎اروپایی ‎‎پودر ‎‎زدن ‎‎ را ‎‎که ‎‎قبلا ‎‎با ‎‎آن ‎‎نا ‎‎آشنا ‎‎ بودند ‎‎از ‎‎مسلمانان ‎‎آموختند.‏ ‎‎
مشرق ‎‎زمین ‎‎این ‎‎ماده خوشبو ‎‎ر ‎‎ا ‎‎ساخته ‎‎و ‎‎طریقه ‎‎تهیه ‎‎اش ‎‎را ‎‎در ‎‎اختیار ‎‎اروپا ‎‎گذاشت و ‎‎مردهای ‎‎اروپایی ‎‎هم از ‎‎آن ‎‎به ‎‎بعد ‎‎به تقلید ‎‎از ‎‎رهبر ‎‎مسلمین ، ‎‎صورتهایشان ‎‎را ‎‎به ‎‎وسیله ‎‎ریش ‎‎گذاشتن ‎‎زینت ‎‎می ‎‎کردند‎ ح مام ‎‎و  ‎‎شستشوی ‎‎بدن از ‎‎چیزهای ‎‎خاصی ‎‎است ‎‎که ‎‎به وسیله ‎‎مسلمین ‎‎به ‎‎اروپاییان ‎‎آموخته ‎‎شد این نکته شایان ذکر است که در ‎‎همان ‎‎زمان ‎‎که ‎‎در ‎‎ممالک ‎‎اسلامی ‎‎پزشکان ‎‎با ‎‎معلومات ‎‎عالی ‎‎شان ‎بر ‎‎بالین ‎‎ بیمار ‎‎ایستاده ‎‎و ‎‎درباره ویروس ها با یکدیگر‏ ‎‎مباحثه علمی ‎‎می ‎‎کردند ‎‎در ‎‎اروپا ‎‎پزشکی ‎‎چیزی ‎‎ نبود ‎‎جز ‎‎یک ‎‎دعا ‎‎خواندن ‎‎از ‎‎روی ‎‎کتابهای ‎دستوری ‎‎و یا ‎‎وکیلی ‎‎بود ‎‎برای ‎‎دفاع ‎‎از ‎‎ادعاهای ‎‎کهنه ‎‎چهار ‎‎مایع ‎‎صفرا، ‎‎زرد آب، بلغم ‎‎و ‎‎خون ‎‎و ‎‎یا ‎‎سردی ‎‎و ‎‎گرمی مزاج و در همین زمان در اروپا بیماری طاعون مرگ سیاه خوانده می شد که نشانه غضب خداوند است


فرقه ‏ى ملامتیه
ما در اصفهان به خانه ‏ى یکى از آقایان رفته بودیم. یک مردى وارد شد و یک لباس سوخته و کثیف پوشیده بود. ناخن ‏هاى بسیار بلندى داشت. این فرد ظاهر بسیار نامرتب و کثیفى داشت. حتى روى لباسش مقدارى آش رشته ریخته بود و این آش رشته خشک شده بود.

وقتى من به این چهره و ظاهر این فرد نگاه کردم بسیار متنفر شدم. صاحب‏ خانه به طرف او دوید. گفتم: او چه کسى است؟ گفت: او یکى از عرفا است.

ما یک فرقه‏ اى به نام فرقه ‏ى ملامتیه داریم. یعنى طورى حرکت مى‏ کند که همه به او بگویند: اه ... اه! وقتى مردم تو را شکستند، تو نزد چشم مردم خوار مى‏ شوى. وقتى نزد مردم خوار شدى، نزد خدا عزیز مى‏ شوى. این فرقه‏ ملامتیه است. یعنى طورى عمل کنى که نگویند: آدم خوبى هستى.

من به او گفتم: اصلًا من دینى را که عرفانش این است قبول ندارم. من به این دین کافر هستم. ما داریم که هر هفته، در روز جمعه یا پنجشنبه ناخن ‏هاى خود را کوتاه کنید. هرجمعه غسل جمعه کنید. عطر بزنید. یکبار پیغمبر ما عطر نداشت. به خانمش گفت: روسرى شما بوى عطر نمى ‏دهد؟ گفت: بله مى‏ دهد. روسرى خانمش را تر کرد و به سر و صورتش مالید که عطر روسرى خانمش به او منتقل شود.

پیغمبر در تابستان لباس‏ هاى خود را در دیگ‏ مى‏ جوشاند تا ضد عفونى شود. پیغمبر چوب مسواک خود را در پشت گوشش مى‏ گذاشت. مثل نجارهایى که مداد خود را پشت گوششان مى‏ گذارند.

پیغمبر هر مرغى را نمى‏ خورد. چون در قدیم مرغدارى نبود و مرغ‏ ها هر چیزى را مى ‏خوردند. پیغمبر جوجه مى‏ گرفت و خودش به او دانه مى‏ داد تا آن چیزى که مى‏ خواهد سلول بدن پیغمبر شود، تمیز باشد.

به ما گفته‏ اند: رنگ سفید بپوشید که اگر لباستان کثیف شد، متوجه کثیفى آن شوید. اما ما مى‏ گوییم: لباس قهوه ‏اى و سیاه خوب است که اگر کثیف شد، معلوم نشود.

خانم ‏هاى معلم خوب گوش بدهند. خانم‏ هاى معلم و پرورشى در کوچه چادر سیاه سر کنند که جاذبه ‏شان کم شود. چرا سر کلاس درس چادر سیاه سر مى‏ کنید؟

دانش آموز چه گناهى کرده است که روزى 5 ساعت باید شما را با چادر سیاه تحمل کند. در کلاس لباس شاد بپوشید.

قرآن مى ‏گوید: «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرین» رنگ در روح اثر دارد. وقتى در مدرسه هیچ مرد نامحرمى نیست و همه دختر هستند، بگذار دخترها شاد ببینند.

الآن رنگ تخته سیاه را سبز کردند. چون مى ‏گویند: نگاه کردن به رنگ سیاه و قرمز براى چشم مضر است.

گفتم: این چه دینى است که مى‏ گوید تو با این چهره وارد شوى؟ من نسبت به این دین و عرفانى که مى‏ گویى کافر هستم.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">