تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.


افزایش جمعیت مسلمانان، افتخار و عزت اسلامی

افزایش جمعیت در اسلام یک اصل است. خداوند بارها در آیات قرآنی کسانی را که به خاطر فقر یا توهم فقر از بچه داری جلوگیری می کنند یا فرزندان را در رحم یا پس از آن می کشند، سرزنش می کند؛ چرا که خداوند روزی رسان همه آفریده هایش است و به قول معروف آن که دندان دهد نان دهد. در آموزه های وحیانی اسلام، افزایش جمعیت در میان مسلمانان و مؤمنان یک ارزش است و خداوند برای فرزنددار شدن افراد، پاداش های بسیاری تعیین و بیان کرده است.
ارزش فرزند در اسلام
یکی از گرایش های طبیعی و غریزی در انسان، علاقه به فرزند است. انسان همان گونه که نمی تواند بی زوج و همسر زندگی کند و احساس کمبود شدید عاطفی می کند، در صورت نداشتن فرزند هم احساس کمبود و نقص شدید می کند. از این رو یکی از دعاهای افراد حتی پیامبران، داشتن فرزند است و حضرت ابراهیم(ع) در پیری (حجر، 51 تا 54، صافات، 83 و 101) و نیز حضرت زکریا(ع) در سنین کهنسالی خواهان فرزند می شوند (آل عمران، 38 و 39؛ مریم، 2 تا 7) و خداوند دعاهای ایشان را مستجاب کرده و به ایشان فرزندانی می دهد. (همان آیات)
خداوند در آیه 14 آل عمران هنگامی که زینت های انسانی را برمی شمارد به علاقه مندی و محبت شدید انسان به فرزند اشاره می کند و آن را در کنار اموری چون همسردوستی و مال دوستی قرار می دهد. این بدان معناست که یکی از خصوصیات طبیعی و گرایش فطری و غریزی انسانی در دنیا، گرایش به فرزند است. همین گرایش شدید افراد را به نمایش و رخ کشیدن فرزندان برای فخرفروشی و افتخار کردن وامی دارد و آنان هنگام برشماری قدرت و توان و عزت و شرافت خویش، شمار فرزندان خود را به رخ دیگران می کشند. (کهف، 34 تا 39؛ سبا، 34 و 35؛ مریم 77)
اصولا گرایش طبیعی و غریزی انسان به فرزند به گونه ای است که گاه از داشتن فرزندان زیاد به یکدیگر فخر می فروشند و با تکاثر بر آن هستند تا نشان دهند که در دنیا از دیگران سرترند چون فرزندان بیشتری دارند (توبه، 69؛ کهف، 39) و همین تکاثر و تفاخر است که ایشان را گمراه می کند و موجب کفر و انکار معاد و رستاخیز از سوی آنان می شود. (کهف، 34 تا 42)
خداوند در آیه 46 کهف بر این گرایش طبیعی انسان و حتی خودنمایی به فرزندان اشاره می کند و می فرماید که اصولا مال و فرزند از آرایه های زندگی دنیوی است و انسان در زندگی دنیوی به دنبال این آرایه هاست و به داشتن آن افتخار می کند. همین ارزش گذاری موجب شده که انسان ها در انتخاب هدف دچار مشکل شوند؛ زیرا اینگونه امور زندگی دنیوی در بسیاری از موارد رهزن است و انسان را به گمراهی و افراط می کشاند. این گونه است که زن دوستی، مال دوستی، مقام دوستی و فرزنددوستی که از گرایش های طبیعی زندگی دنیوی و آرایه های آن است، می تواند آدمی را از مسیر کمالی دور سازد و او را به جای حرکت به سوی خدایی شدن، به خود مشغول سازد؛ زیرا محبت به این آرایه های دنیوی هرچند که طبیعی است ولی اگر در مسیر درست خود هدایت نشود می تواند تعادل رفتاری آدمی را به هم زند و او را از مسیر رشدی باز دارد. از این رو خداوند در آیاتی به انسان هشدار می دهد که هنگام مقایسه میان محبت این امور با محبت خدا و آخرت، دچار اشتباه نشوند و همواره محبت خدا و آخرت را بر این قبیل محبت ها مقدم دارند. (کهف، 46؛ توبه، 24؛ آل عمران، 14)
اما با این همه هشدارها باز انسان به خطا می رود، زیرا محبت به این امور و گرایش انسان به آن ها، به سبب آنکه محسوس و ملموس و در دسترس است و حواس را ارضا و خشنود می کند، موجب می شود که محبت به خدا و آخرت در انسان کم رنگ شود؛ چرا که سرکه نقد به از حلوای نسیه است.
به هر حال، انسان، در زندگی دنیا نیازمند اموری است که ارتباط تنگاتنگی با سعادت دنیوی او دارد و خود را با این امور، خوشبخت احساس می کند. این علاقه مندی انسان به آرایه های دنیوی هرچند که در شکل افراطی آن بویژه در مقیاس با خدا و آخرت نادرست است، ولی یک گرایش طبیعی و حتی ارزشی است؛ زیرا اگر به عنوان مقدمه اموری چون رضایت خداوندی و کسب رشد و اکتساب صفات الهی باشد، یک ارزش قابل ستایش است.
بخاطر همین علاقه مندی انسان به این امور، خداوند مهم ترین آزمون ها را برای رشد و تعالی انسان و نیز پذیرش ایمان، در مال و فرزند قرارداده است (انفال، 28؛ تغابن، 14 و 15؛ بقره، 155) مهمترین آزمونی که حضرت ابراهیم(ع) با آن مواجه شد ماموریت قربانی کردن فرزندی بود که در پیری به آن دست یافته بود و می بایست آن دردانه را در پیشگاه خداوند قربانی کند تا معلوم شود که تا چه اندازه اهل اطاعت و صبر در ابتلاء است. (صافات، 83 و 106)
گرایش به فرزند اختصاص به افراد خاص ندارد بلکه همه انسان ها در هر درجه و مرتبه ای از ایمان و کفر، بطور طبیعی و غریزی گرایش به فرزند دارند و علاقه مند هستند که فرزندی داشته باشند؛ چنان که می خواهند همسری داشته باشند تا در کنار او به آرامش برسند و از مواهب جنسی و لذایذ آن بهره مند شوند و تناسل و تولیدمثل کنند.
خداوند در آیاتی چند از درخواست های پیامبرانی سخن می گوید که برخی از ایشان چون حضرت ابراهیم(ع) از پیامبران اولوالعزم است؛ چرا که به کهنسالی رسیده و فرزند دار نشده اند و احساس می کنند که از این جنبه در کمبود هستند و به کمالی نرسیده اند. (صافات، 83 تا 101؛ آل عمران، 83) حضرت آدم و حوا که نخستین انسان های آفریده الهی هستند نیز خواهان برخورداری از فرزند و نسلی سالم و صالح بودند و به پیشگاه خداوندی دست نیایش و نیاز بلند کردند و از خداوند درخواست فرزند داشتند که این درخواست ایشان اجابت شد و نسل حضرت آدم(ع) در جهان به وجود آمد و گسترش یافت. (اعراف، 189)
از نظر قرآن، فرزند نعمت و موهبت الهی برای والدین است (انعام، 84 تا 87؛ نحل، 72؛ انبیاء، 69 و 72) و بر هر انسانی است که شاکر این نعمت باشد. (نحل، 72) پس از نظر قرآن و اسلام، فرزند داشتن یک ارزش است و این ارزش هنگامی واقعی است که در مسیر تعالی انسان و انسانیت باشد و خود و فرزند را به سوی خدایی شدن و دست یابی به خلافت الهی انسان رهنمون سازد.
افزایش جمعیت مسلمانان، خواسته پیامبر(ص)
هرچند که اکثریت در آموزه های اسلامی یک ارزش نیست، ولی شکی نیست که اکثریت حق مدار و حق طلب یک ارزش است و هیچ کسی نمی تواند منکر ارزشی بودن اکثریت حق مدار باشد؛ زیرا قید حق موجب می شود که صورت مسئله به طور کلی تغییر یابد. این که در جهان اکثریتی باشند که حق محور بوده و بر ارزش های متعالی تاکید کنند و رفتارهای هنجاری و ارزشی داشته باشند، خود یک ارزش است.
هنگامی که درجهان شمار مومنان و مسلمانان و اهل توحید و عقل و ارزش ها و فضیلت های انسانی افزایش یابد، جهانی را در اختیار خواهیم داشت که در مسیر سازندگی و آبادانی و عمارت خواهد بود و ارزش های الهی بر آن حاکمیت می یابد. بی گمان چنین جهانی یک آرمان برای همگان است.
با نگاهی به آیه 25 حدید به سادگی می توان دریافت که اکثریت ارزشی تا چه اندازه از نظر اسلام مهم و با اهمیت است. خداوند در این آیه بیان می کند که اگر توده های مردم حتی اگر مسلمان نباشند ولی به عدالتی قیام کنند که عقل و وحی بیان می کند، گام بلندی به سوی تحقق آرمان های پیامبران برداشته شده است، زیرا پیامبران ماموریت داشتند تا با آوردن کتاب و بیان حقوق و قوانین در کنار احکام عقلانی، مردم را به سوی حقیقت و فضیلتی چون عدالت و قسط رهنمون سازند تا انسان ها بی توجه به رنگ و مذهب و نژاد و زن و مرد، به عدالت قیام کنند. بنابراین چنین اکثریت حق طلب و حق مدار که خواهان عدالت و برپایی آن هستند از نظر اسلام مطلوب است.
البته شکی نیست که اگر این قیام کنندگان به عدالت انسان های با عقاید و باورهای توحیدی باشند و براساس اسلام و ایمان، این حرکت های عدالت خواهانه را داشته باشند، به کمال حقیقت نزدیک تر هستند. از این رو قرآن در توصیف مومنان، آنان را قوام (بسیار قیام کننده) به عدالت و قسط می ستاید. به این معنا که مومنان به سبب عقاید حق طلبانه کامل خود، بسیار قوی تر در میدان عدالت وارد شده و هرگز دست از تلاش و کوشش برای تحقق عدالت قسطی برنمی دارند.
پیامبر گرامی (ص) براساس همین بینش و نگرش، خواهان افزایش جمعیتی مسلمانان می شود و آن را به عنوان یک ارزش مطرح کرده و می فرماید: تناکحوا تناسلوا تکثروا فانی اباهی بکم الامم یوم القیامه حتی بالسقط، ازدواج و نکاح کنید و تولید نسل داشته باشید و فرزندان را افزایش دهید حتی اگر کودکی سقط شود این کار را انجام دهید تا من در روز قیامت به شما بر امت های دیگر مباهات کنم. (کافی، 5/333 و .334 تهذیب، 7/400، ح 25017 . وسایل، 02/45 و 55، ح .25021 مستدرک، 41/153، ح .16346 بحار، 71/359 و 100/220 و .237 جامع الاخبار، .101 دعایم الاسلام، 2/.197 عولی اللالی، 1/259)
قال الصادق(ع):ان رسول الله (ص) قال:
تزوجوا فانی مکاثر بکم الأمم غداً یوم القیامه ، حتی أن السقط یجی، مبطئاً علی باب الجنه فیقال له ادخل، فیقول، لاحتی یدخل أبوای؛ : پیامبر اکرم (ص) فرمود: ازدواج کنید تا من در فردای روز قیامت به کثرت شما افتخار کنم. در آن روز کودک سقط شده می آید و درکنار در بهشت می ایستد و هنگامی که به او می گویند: داخل شو! کودک می گوید: تا والدینم وارد نشوند من داخل نمی شوم، امام صادق (ع) از پیامبر (ص) همچنین روایت می کند، که حضرت (ص) فرمودند: اکثروا الولد اکاثر بکم الامم غدا؛ فرزند را زیاد کنید، در فردای قیامت من به شما نسبت به دیگر امت ها به خودمی بالم. (کافی، ج 6،ص 2.).
پس افزایش جمعیت مسلمانان و مومنان حق طلب و عدالت خواه و قوام به قسط و عدالت، یک ارزشی است که پیامبر (ص) بدان مباهات می کند. انسان برای داشتن فرزند صالح باید همواره دست به دعا باشد و از خداوند بخواهد تا فرزندانی صالح و سالم به او بخشد (اعراف،
۱۸۹احقاف، ۱۵) زیرا فرزند صالح و سالم برای بندگان شایسته خداوند، مایه چشم روشنی و ازمصادیق باقیات صالحات است (فرقان؛ ۶۳و ۷۴) و کارهایی که فرزند صالح انجام می دهد برای والدین او نیز نوشته می شود و از خدمات و نیکوکاری هایش ، ایشان هم سود می برند. جامعه سالم، نیازمند فرزندان سالم و صالحی است که در خانواده صالح و سالم رشد می کنند.
افزایش جمعیت درمیان چنین خانواده هایی مطلوب است و اگرجایی از کاهش فرزند سخن به میان می آید نسبت به خانواده هایی است که فاسد هستند یا فرزندی صالح نیست و می تواند موجب تباهی بخشی از جامعه شود. اگر خضر(ع) ، فرزندی را می کشد برای آن است که خانواده ای صالح را از تباهی نجات دهد و خداوند به جای او فرزندی صالح به ایشان ببخشد. (کهف،
۸۰و ۸۱) به هرحال، داشتن فرزند سالم و صالح از آرزوهای هر زن و مردی است (اعراف، ۱۸۹) و شکر و سپاس نعمت فرزند داشتن آن است که به درستی او را تربیت کرده و به جامعه هدیه کنند تا خود و جامعه از مواهب فرزند صالح آن بهره مند شوند. (اعراف، ۱۸۹و ۱۹۰)
مشکل جدی بشر
اما همواره یک مساله به نام فقر و نداری به عنوان مانع جدی در سرراه فرزنددار شدن خانواده ها و بویژه از نظر افزایش جمعیتی خانواده مطرح بوده است. با نگاهی به آموزه های قرآنی معلوم می شود که تنها اهل تکاثر بودند که به سبب داشتن اموال بسیار، به شمار فرزندان زیاد خویش افتخار می کردند. اینان به سبب آن که مشکل مالی نداشتند به سادگی حتی با تعدد زوجات اقدام به افزایش خانواده و فرزندان می کردند و این گونه از نظر قدرت نیز برافتخارات خویش می افزودند؛ زیرا شکی نیست که ثروت به تنهایی نمی تواند عامل قدرت باشد بلکه افزایش شمارانسانی در ایجاد قدرت و افزایش آن نقش مستقیمی دارد.
اهل ثروت در اندیشه افزایش جمعیت و شمار فرزندان بودند تا عشیره و قبیله خودشان را افزایش دهند و با تکاثر مال و فرزند، افزایش قدرت و بلکه حتی ثروت را موجب شوند و بر دیگران به ویژه دشمنان غلبه کنند.
در مقابل، خانواده های فقیر از افزایش جمعیتی خانواده نگران بودند. از این رو گاه فرزندان آنان از یک تا دو فرزند بیشتر نمی شد تا هم به نیاز طبیعی و علاقه خود به فرزند پاسخ داده باشند و هم بتوانند اوضاع اقتصادی خانواده را مدیریت کنند. از این رو ایشان هنگامی که با فرزند ناخواسته ای مواجه می شدند در رحم آن را کشته و سقط می کردند یا پس از تولد کودکان را می کشتند یا رها می کردند.
توهم فقر
بدترین حالت در میان خانواده ها مسئله توهم فقر است. برخی از مردم گمان می کنند که افزایش جمعیت خانواده به معنای فقر بیشتر است، لذا با افزایش آن به هر شکلی مبارزه می کنند. آنان هر چند که از نظر مالی وضعیت مناسبی دارند ولی افزایش را به معنای فقر می دانند و همین ترس از فقر یا توهم آن است که ایشان را به فرزندکشی وامی دارد. خداوند در آیاتی از قرآن به شدت با هر دو تفکر مبارزه می کند. از نظر خداوند فقر یا توهم فقر نمی بایست موجب فرزندکشی شود (انعام، 151؛ اسراء، 13) کسانی که دست به چنین اقدامی می زنند کسانی هستند که از سفاهت برخوردارند و از عقل و خرد بهره ای نبرده اند؛ چرا که این دسته از افراد گمان می کنند که رزق و روزی خود و خانواده را آنان می دهند در حالی که خداوند، هم روزی ایشان و هم افراد دیگر را می دهد. (ذاریات، 57 و 58)
البته برخی از فرزند کشی ها به سبب مشکلاتی است که فرزند دختر دارد؛ زیرا حیا و عفتی که بر جوامع بشری بطور طبیعی حاکم است، موجب می شد تا برخی به سبب آنکه دختر نمی تواند از ناموس خویش مراقبت کند، او را می کشتند یا حتی زنده به گور می کردند. این تصور نادرست نیز ریشه در بی اعتقادی به خدا و ربوبیت او دارد؛ یعنی هر دو عمل کشتن از فقر یا توهم فقر یا بی حیایی و بی عفتی خانواده ریشه در اعتقادات باطل دارد. (تکویر، 8 و 9؛ نحل، 58 و 59، انعام، 104) از نظر اسلام هر کسی روزی خود را می خورد و هر کسی در امنیت از جان و مال و عرض است و می بایست شرایط اجتماعی به گونه ای فراهم آید که حق هیچ کسی ضایع و تباه نشود. همچنین تفاوتی میان دختر و پسر نیست و هر دو، نعمت خداوندی است که انسان باید شاکر باشد. (آل عمران، 16؛ انعام، 83 تا 85) با این تفاوت که دختر رحمت است و پسر نعمت و از رحمت پرسش نمی شود ولی از نعمت پرسش می شود که چگونه با آن رفتار و عمل کردید.
پیامبر(ص) باتوجه و اهتمام خاصی که نسبت به حضرت فاطمه(س) نشان داد این معنا را در جامعه اسلامی جا انداخت که نسبت فرزندی چنانکه خداوند در 83 تا 85 انعام می فرماید تنها از پسر نیست، بلکه از طریق دختر نیز تحقق می یابد. همانطور که نسبت حضرت عیسی(ع) از طریق مریم(س) به حضرت ابراهیم(ع) می رسد. این در حالی است که در جامعه جاهلی و پس از آن در دولت غاصب اموی نسل را به فرزندان ذکور می دانستند و نسبت ها را از این طریق اثبات می کردند.
به هر حال، فقر و توهم فقر یا توهم بی عفتی در خانواده نمی بایست عاملی برای فرزندکشی شود یا شخص را از تولید نسل باز دارد، بلکه همان گونه که خداوند بر خود به عنوان یک سنت الهی فرض کرده تا پس از ازدواج افراد را از فضل خویش غنی کند، بر خود فرض کرده است تا روزی هر فرزندی و موجودی را بدهد. خداوندی که غذاهای مور و ملخ را تأمین می کند چطور نمی تواند غذای اشرف مخلوقات خویش را تأمین کند؟ خداوندی که روزی موجودات را هر روز می دهد بی آنکه چیزی را ذخیره کنند چطور روزی انسان را فراهم نمی کند؟ این تصور غلطی است که ما انسان ها از خدا داریم، در حالی که «هر آن کس که دندان دهد نان دهد» و این خداوند است که روزی را قسمت می کند و روزانه برای هر موجودی می فرستد.
با فرزند کمتر، زندگی بهتر نیست
به هر حال، برخلاف تصور باطل و غلطی که در میان مردم از سوی حتی برخی از مسئولان رواج یافته که فرزند کمتر زندگی بهتر، باید گفت این زندگی هرگز بهتر نخواهد بود زیرا تک فرزندی مشکلات بسیاری دارد که حتی تبعات آن در میان خانواده ای که این تک فرزندان تشکیل می دهند ادامه می یابد. با نگاهی به علوم روان شناختی و روان شناسی رفتاری و مانند آن می توان به خوبی دریافت که هرگز تک فرزندی به معنای زندگی بهتر و آسایش بیشتر نیست؛ زیرا مزاحمت های تک فرزندان برای والدین چند برابر است و آنان بیشتر آسایش والدین را سلب می کنند.
برخی از دولتمردان با در پیش گرفتن سیاست های غلط استعماری غرب موجب می شوند تا جمعیت مسلمانان و مؤمنان شیعه کاهش یابد و اهل حق از اکثریت بیفتند. اینان با بهره گیری از نخبگان مزدور غرب زده کاری کردند که جمعیت ایران صفر شود و به سمت منفی سوق داده شود. تنظیم خانواده برای ایجاد رفاه و آسایش بیشتر، چیزی جز ایجاد بحران در جامعه اسلامی نیست؛ زیرا هرگز افزایش جمعیت به معنای فقدان رفاه در یک جامعه نیست. اکنون چین با جمعیت میلیاردی و هند با همین وضعیت در جهان با رشد اقتصادی و رفاهی بسیاری مواجه است در حالی که جمعیت غرب با گرایش صفر و منفی از رشد اقتصادی بازمانده است. آنچه موجب افزایش رفاه است مدیریت درست منابع مالی و انسانی است نه توهم کاهش جمعیت و فرزند که مسلمانان را با بحران جمعیتی مواجه می کند.
شهید مطهری(ره) که از طرفداران افزایش جمعیت بوده، می نویسد: «این را توجه داشته باشید که مسئله ازدیاد نفوس که اسمش را می گذارند «بمب جمعیت» و آن قدر هم گفته اند که یک حس تنفر از بچه در این مردم ایجاد کرده اند، در کشورهای ما صادق نیست، یعنی کشورهای اسلامی هنوز به حد نصاب جمعیت نرسیده اند، این یک نیرنگ استعماری است که غربیان به کار می برند. آنجا که خودشان از نظر سرزمین خودشان، عدد جمعیتشان کافی است، ولی به وسیله ایادی خود در میان ما تبلیغ می کنند و خیلی وحشت دارند از این که کشورهای اسلامی عددشان بالا رود، برای اینکه آن وقت نعمت های خودشان را خودشان خواهند خورد و الا کشورهایی از قبیل ایران، ترکیه، افغانستان و عراق هر یک استعداد دارند که چندین برابر و شاید تا ده برابر جمعیت خودش را نان بدهد. (شهید مطهری، خاتمیت، صدرا،
۱۳۷۰ص۸۲)
جالب اینکه کشورهای غربی که از تنظیم خانواده تا دیروز سخن می گفتند امروز از رشد صفر یا منفی جمعیت خود ناراضی هستند. جالب تر اینکه کشورهای آنان هنوز از رشد بالای جمعیت نسبت به مساحت سرزمینی برخوردار هستند. به عنوان مثال انگلستان با مساحت 244000 کیلومتر مربع حدود 8/65میلیون جمعیت دارد، این رقم در مورد ژاپن با وسعت کم تقریباً 377000کیلومتر مربع 221 میلیون نفر است. به هر حال، آموزه های اسلامی خواهان رشد جمعیت و افزایش آن است و انسان نباید از فقر یا توهم فقر بهراسد و جلوی افزایش جمعیت را بگیرد.

عزت نفس، عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساس ها عواطف و تجربه هاى ما در طول زندگى ناشى مى شود. همه افراد، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه فرهنگى، جهت و نوع کارى که در زندگى دارند، نیازمند عزت نفس هستند. عزت نفس بر همه سطوح زندگى انسان اثر مى گذارد. بررسى هاى گوناگون روان شناسى، حاکى از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، به ویژه در جوانان، نیازهاى گسترده ترى نظیر نیاز به خلاقیت و ابتکار، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود مى ماند. بر اساس این نیاز اساسی انسان به رشد این استعداد در انسان. امام علی (ع) دو عامل را در جهت تقویت عزت نفس دخیل میدانند :یکی ایمان بر خدا و تکیه بر قدرت و توان او و پناه جستن به او می‌باشد. ایمان به خدا به انسان انگیزه و توانی می‌دهد که می‌تواند در برابر هر نوع تهاجم و ناملایمات چون کوه ایستادگی کند. فشارهای روحی و روانی در برابر سدّ عظیم ایمان به خدا می‌شکند و ناملایمات اجتماعی توان ایستادگی در برابر آن را پیدا نمی‌کند، سختی‌های زندگی و ناگواری‌های آن قابل تحمّل می‌شود و آرامش و سکون بر جان و دل انسان سایه می‌افکند. امام علی (ع)همواره بر این باورند که اگر کسی از خداوند یاری بجوید خدا او را یاری رساند و اگر از او عزّت بجوید او را عزیز می‌سازد.

امام هادی (علیه السلام)جایگاه کرامت انسان را تا جایی مهم می‌شمارند که می‌فرماید: همانا خدای تبارک و تعالی همه چیز را به مۆمن تفویض کرده، جز خوار کردنش. (‏البرهان فی تفسیر القرآن ج 5، ص388)

عامل دیگری که در استمرار عزّت نفس در زندگی انسان مۆثر است تقوا می‌باشد. آن حضرت بالاترین عزت نفس را داشتن تقوا برشمارده: َ لَا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى و میفرماید: و به حقیقتهاى آن چنگ در آرید، تا شما را به زندگى خوشى که نهان است رساند، و به اقامتگاههاى فراخ کشاند، و به پناهگاههاى استوار، و منزلگاههاى پر عزّت و اعتبار.(خطبه 187)

در دیدگاه امام علی (ع) تقوا موجب می‌شود که انسان به زندگی خوش دست یابد. خوشی و ناخوشی زندگی انسان تا حدود زیادی به چگونگی نگرش انسان به زندگی وابسته است. انسان متقّی چون بر قدرت لایزال الهی پایه‌های زندگی‌اش را می‌سازد از قدرت روحی بالایی برخوردار است و به همین دلیل با خوش‌بینی بیشتری به زندگی نگاه می‌کند. دست یافتن به احساس رضایت و خوشی در زندگی موجب کرامت و عزت نفس می‌گردد. انسان‌های خرسند از زندگی، هیچ گاه به سوی خواری سوق داده نمی‌شوند.این گروه از آدمیان در شرایط سخت زندگی هم با توجّه به بینش رضایت‌دار به زندگی نگاه می‌کنند، زیرا احساس خواری زاییده احساس نیاز است و انسان باتقوا هیچ احساس نیازی به غیر خدا ندارد و در نتیجه احساس عزت می‌کند.

امام باقر (ع) می‌فرماید: درخواست حاجت از مردم موجب به تاراج رفتن عزت و از دست دادن حیاست؛ و ناامید بودن از آنچه در دست مردم است باعث عزت مۆمنان است و امید بستن بدان، همانا تنگدستی و فقر آماده است (بحار الأنوار ج 93، ص 158) امام علی (ع) تأکید می‌کردند که مراقب کرامت و عزت نفس خود باشید تا مبادا در حاجت‌خواهی از دیگران عزت نفس شما از بین برود، چنان‌که فرموده حاجت هایتان را با عزت نفس بخواهید (شرح ابن أبی الحدید بر نهج البلاغه 20، ص 317) به این معنا که حتی الامکان از دیگران مسألت مدارید تا عزت نفس‌تان به خطر نیفتد، امّا از دیگر سو می‌آموزد که هرگاه کسی از تو چیزی خواست با توجّه و عنایت تمام حاجت او را برآور و مراقب کرامت او باش

کسی نزد امام آمد و عرض کرد: ای امیرمۆمنان، مشکل و حاجتی دارم و می‌خواهم به شما بگویم. امام در چهره آن مرد شرمساری را و یا حتّی در صدایش لرزشی احساس کرد و به او فرمود: خواسته‌ات را روی زمین بنویس و به زبان نیاور. آن مرد با انگشتش روی زمین نوشت: من فقیر و نیازمندم. امیرالمۆمنین هم به او کمک کرد. ( روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 357) نهج البلاغه

پراکنش جمعیتی شیعیان

واژه «تشیع» از نظر لغت به معنای پیرو و انصار است و ریشه آن از مشایعت به معنی اطاعت و پیروی کردن است. این واژه اختصاصاً برای پیروان امیرمؤمنان علی (ع) و فرزندان معصوم آن حضرت به کار می رود که به امامت آنها معتقدند. آغاز پیدایش شیعه را که برای اولین بار به عنوان شیعه علی (ع) شناخته شدند، همان زمان حیات پیغمبر اکرم (ص) باید دانست و جریان ظهور و پیشرفت دعوت اسلامی در بیست و سه سال زمان بعثت موجبات زیادی را در بر داشت که طبعاً پیدایش چنین جمعیتی را در میان یاران پیامبر (ص) ایجاب می کرد. این سئوال مطرح می شود که از پراکندگی شیعیان در جهان چه اطلاعاتی دارید؟ آمار شیعیان جهان در حاضر چه میزان است؟ چرا آمار دقیقی از جمعیت شیعیان جهان وجود ندارد؟

از نظر تاریخی، اگرچه از کشورهای عربی و به طور مشخص از سرزمین عراق نشأت گرفت، اما به سرعت در ایران، پاکستان، افغانستان، بخش هایی از هند و دیگر کشورهای اسلامی گسترش یافت. مذهب تشیع از طریق عراق به ایران منتقل شد و ایرانیان از همان ابتدا از آن حمایت کردند. گرایش به تشیع در میان ایرانیان در قرن های متمادی استمرار داشت، به طوری که در دوره ایلخانان شمار زیادی از مردم ایران بخصوص در بخش های مرکزی بر مذهب تشیع بودند. دولت صفوی، پس از دولت های علویان در شمال ایران، مقطعی از دوره ایلخانی و نیز دولت سربداران و مرعشیان، نخستین دولت قدرتمند شیعه در ایران بود که مانع از تجاوز دولت عثمانی به مرزهای ایران شد. تا این مقطع، شیعه کارکرد تاریخی خوبی داشت، اما از دوره قاجار مناسبات سیاسی ــ اجتماعی و اقتصادی جهان دگرگون شد. با این حال ایران به عنوان پایگاه اصلی تشیع در منطقه خاورمیانه، عامل مؤثری در جهت استقلال ایران به شمار می آمد. در تمام این دوره، تشیع نقش مهمی در استقلال ایران در برابر تجاوزات عثمانی و سپس غرب به عهده داشت. به گونه ای که تشیع در تمام این دوره، به صورت عامل ژئوپلیتیک مهم به شمار می آمد. اما اوج گرفتن حرکت غرب گرایانه در ایران بعد از مشروطه و دوره رضاشاه، از اهمیت آن کاست. همچنین ایران، آذربایجان، بحرین و عراق به ترتیب، با 90، 80، 70 و 65 درصد دارای اکثریت قاطع شیعه هستند.

البته گاهی اوقات در آماری که از سوی کشورها در مورد میزان جمعیت شیعیان ارائه می شود، جای تردید و تامل وجود دارد؛ چرا که نه در مورد تعداد حقیقی مسلمانان آمار دقیقی در دست است و نه در مورد تعداد حقیقی شیعیان؛ چرا که آمارها در بسیاری از موارد در دست دولت‏ها است و حکومتگران بنا به مصالح سیاسی خود، ارقام را متفاوت ذکر می‌کنند. جمعیت شیعه در کشورهای مختلف بویژه در کشورهای عربی، طی قرنها تحت ستم قرار داشته اند و از حقوق اولیه سیاسی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار نبوده اند؛ برای نمونه شیعیان در عربستان سعودی از اجرای آزاد مراسم خاص مذهبی خود مانند عزاداری روز عاشورا محروم می باشند.

همچنین شیعیان در کشور کوچک بحرین به رغم اینکه درصد بالایی از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند، تحت سلطه حکومتی سنی قرار دارد. قطع نظر از تاریخ پر فراز و نشیب جنبش اسلامی شیعیان، باید گفت که جایگاه و موقعیت معاصر آنان در پیوند با شیعیان ایران تعریف شده است. از این روست که وجود مبانی نظری مشترک مذهب شیعه و اشتراکات تاریخی ـ فرهنگی، از جمله شاخص‏هایی است که همبستگی ایدئولوژیکی و تاریخی- فرهنگی بین نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران و معارضان اسلامی بحرین، بخصوص شیعیان، را موجب شده است. با توجه به حساسیت‌های بالای حکومت‌ها و قدرت‌های استکباری بر وضعیت شیعیان چه در داخل ایران و چه خارج از ایران، آمار دقیقی از تمامی شیعیان به تفکیک مناطق مختلف وجود ندارد و هر سازمان و نهادی آمار متفاوتی را اعلام می‌کند و هیچ منبع موثقی که تمام اطلاعات را در یکجا جمع کند وجود ندارد. با تو جه به اهمیت بحث، به نظر می‌رسد این وظیفه نهادهای مسئول است تا با استفاده از منابع و دسترسی‌هایی که دارد، آمار دقیقی از پراکندگی شیعیان در سراسر جهان تهیه کند.

آیا فقه و فقهای شیعی، با رشد جمعیت موافقند یا با کنترل آن؟

علما و فقهای شیعه در زمینه کنترل موالید و کمیت تعداد فرزندان به دو دسته تقسیم می‏شوند:‏ الف. گروهی که اسلام را مخالف با کنترل موالید و موافق با ازدیاد جمعیت و نفوس می‏دانند. ب. گروهی که معتقدند اسلام علاوه بر تأکید نسبت به تکثیر نسل، جواز کنترل موالید و جلوگیری از آن‌را تنها و تنها در موارد خاص صادر کرده است.

الف- مخالفان قطعی و مطلق سیاست‏های کنترل جمعیت:‏

برخی از علما و فقهای شیعه معتقدند که کنترل موالید و جلوگیری از بارداری، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان،‏ مغایر با روح اسلام و آیات قرآن است. این عده با استناد به آیات قرآن و زدودن ترس نسبت به فقر و مشکلات معیشتی برای افزایش جمعیت، لزومی برای کنترل جمعیت نمی‏بینند و در نتیجه، هر سیاست کنترل جمعیتی را مخالف شرع مقدس اسلام می‏دانند.‏ مرحوم
با استناد به آیه
وَ أَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِین ... (نور32) با وجود صفات واسع، رازق، رزاق و علیم خداوند چگونه ممکن است مسلمانان به تنگدستی بیفتند؟ از این رو، هرگونه جلوگیری از فرزندزایی خلاف شرع است. اصل زن در عبادت است؛ یعنی اصل، در وضعیت حمل و رضاع است. حیض خلاف اصل است؛ یعنی عدم حمل و عدم رضاع خلاف اصل است. زن به واسطه عدم حمل و عدم رضاع، تعدادی از قوای بدنی و جسمی خود را که خداوند به صورت خون درآورده است هدر خواهد داد. از این روی، از رحمت خدا دور است و خداوند در اینجا به وی اجازه عبادت و خشوع و خضوعی را که به واسطه نماز و روزه و طواف حاصل می‏شود نداده است. (3)

سیاست کاهش جمعیت را توطئه صهیونیسم و غرب علیه مسلمانان است. ‏

مجلس مجمع فقهی اسلامی به اتفاق آراء مقرر می‏دارد که: تحدید نسل مطلقا جایز نیست و جلوگیری از آبستنی در صورتی که انگیزه آن ترس از کمبود باشد حرام است؛ چرا که خداوند متعال هوالرزاقذوالقوة المتین و روزی همه جنبندگان روی زمین را به عهده گرفته است: وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللّهِ رِزْقُهَا ... (هود6) اما دعوت و الزام مردم به تحدید نسل و جلوگیری از آبستنی به طور کلی شرعا حرام است.‏

در مجموع، علما و صاحب‏نظران به دو دلیل عمده معتقد به عدم جواز برای کنترل جمعیت هستند: 1. آیات و روایات در این باره؛ 2‏. دسیسه‏ها و نقشه‏های استعمار و صهیونیسم برای کاهش جمعیت مسلمانان.

دسته اول که قائل به کنترل جمعیت نیستند، توجه خاص خود را بر رزق و روزی و کمیت منابع برای تأمین معیشت انسان معطوف می‏دارند؛ اینکه رزق و روزی در دست خداوند است و اوست که روزی هر کس را مقرّر می‏فرماید.

الف. استناد به قرآن: این گروه یکی از دلایل مخالفت خود با کنترل موالید را آیات‏ قرآن کریم در این زمینه عنوان می‏کنند؛ از جمله:

‏1- وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِب؛ و هر کس از خدا پروا کند [خدا [برای او راه بیرون‏ شدنی قرار می‏دهد. و از هر جایی که حسابش را نمی‏کند به او روزی می‏رساند. (طلاق، 2 و 3)‏

‏2- وَکَأَیِّن مِن دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم»؛ و چه بسیار جاندارانی که نمی‏توانند متحمل روزی خود شوند. خداست که آنها و شما را روزی می‏دهد، و اوست شنوایی دانا(عنکبوت، 60)‏

‏3- قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِین»؛ بگو در حقیقت پروردگار من است که روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا برای او تنگ می‏گرداند. و هر چه را انفاق کردید عوضش را او می‏دهد و او بهترین روزی‏دهندگان است.(سبأ، 39)‏

‏4- اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ یَرْزُقُ مَن یَشَاء وَهُوَ الْقَوِیُّ العَزِیز»؛ خدا نسبت به بندگانش مهربان است؛ هر که را بخواهد روزی می‏دهد و اوست نیرومند غالب. (شورا، 19)‏

ب. استناد به روایات: در ذیل به برخی از روایاتی که مشوق فرزندآوری می‏باشند‏ اشاره می‏گردد:‏

‏1- «عن امیرالمؤمنین علیه‏السلام : «تزوجوا فان التزویج سنة رسول اللّه(ص) فانه کان یقول: من کان یحب أن یتبع سنتی فان من سنتی التزویج و‏ اطلبوا الولد فانی تکاثر بکم الامم غدا»؛ ازدواج کنید که همانا ازدواج سنت رسول خداست. همانا حضرتش می‏فرمود: هر کس دوست دارد که از سنت من پیروی کند، پس بداند که ازدواج یکی از سنت‏های من است و طلب فرزند کنید؛ چرا که با شما می‏خواهم امتم را از سایر امت‏ها بیشتر کرده باشم. (5)‏

‏2- «عن ابی جعفر علیه‏السلام قال: قال رسول الله(ص) «تزوجو بکرا‏ و اولادا ولاتزوجوا حسناء جمیلة عاقرا فانی أباهی بکم الامم یوم القیامه»؛ با زنان باکره و فرزندآور ازدواج کنید و با زنان زیباروی [و خوش‏اندام و خوش‏قیافه [نازا ازدواج نکنید؛ چرا که به شما روز قیامت مباهات خواهم کرد. (6)‏

‏3- «عن الرسول (ص): «ما یمنع المؤمن أن یتّخذ اهلاً لعلّ الله‏ یرزقه نَسَمَةً، ثقل الارض بلا اله الا الله»؛ چه چیزی مانع مؤمن است از اینکه اهلی (همسری) انتخاب کند که شاید خداوند ذی روحی (فرزندی) به او روزی کند تا زمین را با »لا اله الا الله» گفتنش سنگین کند؟ (7)‏

‏4- « عن الرسول (ص): «اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم»؛ اهل و عیال‏ برای خود فراهم کنید؛ چرا که این برای شما روزی‏آورتر است. (8)‏

ب- مخالفان غیر علی الاطلاق سیاست‏های کنترل جمعیت (موافقت در شرایط زمانی و مکانی خاص)

‏1- روایاتی که دلالت دارند بر اینکه هنگام ازدواج زنی را انتخاب کنید که فرزند زیادی آورد؛

‏2- روایاتی که به خاطر محبوب بودن آوردن فرزند فراوان به ازدواج تشویق می‏کنند؛

‏3- روایاتی که بر مطلوب بودن کثرت فرزندان دلالت دارند؛

‏4- روایاتی که عزل را ناپسند می‏شمارند.

روایاتی که کمی عیال را یکی از اسباب راحتی در دنیا می‏دانند ‏(مانند «قلة العیال احد الیسارین»)، به سه مطلب اشاره می‏کند:

‏1- این روایات از نظر سند ضعیفند و نمی‏توانند با روایاتی که بر محبوبیت ازدیاد‏ فرزند دلالت دارند معارضه کنند.

‏2- ‏ واژه عیال مطلق است و شامل همسر و فرزندان ـ هر دو ـ است. پس این روایات به روایاتی که دلالت بر محبوبیت ازدیاد فرزند می‏کنند مقید می‏شوند.

‏3- ‏ آنچه از این روایات استفاده می‏شود تشویق به کم کردن اهل و عیال نیست، بلکه راهنمایی به این نکته است که زیادی عیال سخت و مشکل‏زاست. و این مضمون با مستحب بودن ازدیاد و اولاد و تلاش برای خانواده و تحمل مشکلات تنافی ندارد؛ مانند بخشیدن و انفاق آنچه برای انسان محبوب است در عین سختی پسندیده و مستحب می‏باشد. (11)‏

نتیجه: جمیع علمای شیعه و حتی علمای اهل تسنن قائل به تکثیر و افزایش جمعیت و نفوس مسلمین بوده و تنها در شرایط زمانی و مکانی خاص، اعمال سیاستهای جمعیتی و کنترل موالید را مجاز دانسته و البته اقدام و ابلاغ آن را تنها در صلاحیت ولی فقیه و حاکم اسلامی معرفی نموده‌اند.

با نگاهی به برخی از کشورهای جهان مانند چین و هند که هر یک از آنها بیش از یک میلیارد جمعیت دارند، به سادگی می توان دریافت که کشور ایران ظرفیت بیشتر جمعیت را دارد که مسئولان با تنظیم خانواده و اصلاحات غربی و ضداسلامی، رشد جمعیت را به صفر و در نهایت منفی رسانیده اند.

فقه شیعه، رشد یا کنترل جمعیت

از جمله مباحث مهمی که از چند دهه گذشته و بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (به عنوان یک حکومت دینی) و نیز در جهان مطرح گردید، موضوع جمعیت و کنترل باروری و موالید در میان مسلمانان بوده است. این موضوع از آن روی اهمیت بیشتری پیدا می‏کند که به بحث کنترل جمعیت از نگاه دینی و فقهی چه در سطح خرد و چه در سطح کلان (پذیرفتن اصل سیاست‏های جمعیتی از سوی دولت‏های مسلمان و حکومت دینی) می‏پردازد. در مطالعه تاریخ جمعیت‏شناسی، همه ادیان الهی، بویژه دین اسلام را طرفدار افزایش جمعیت و مشوق فرزندآوری زیاد قلمداد می‏کنند. حال باتوجه به این نگرش، چگونه می‏توان اصل سیاست‏های جمعیتی و کنترل موالید را در این جوامع پذیرفت و یا دستکم درباره آن بحث کرد؟(1)‏

تا اوایل قرن هجدهم‏ دیدگاه‏های خاصی پیرامون عواقب ازدیاد جمعیت به چشم نمی‏خورد و تنها بعضی از صاحب‏نظران مانند خواجه نصیرالدین طوسی (متوفای 653 هـ. ق) به صورت غیرمستقیم عواقب و تبعات افزایش جمعیت را گوشزد می‏کرده‏اند. خواجه نصیرالدین درباره کاهش احتمالی مرگ و میر و پیامدهای ناگوار رشد جمعیت در کتاب مشهور خود اخلاق ناصری در بحث از «غیرمعقول بودن ترس از مرگ» می‏نویسد: در صورتی‏که هیچ‏گونه تلفات ناشی از مرگ و میر برای جمعیت وجود نداشت، آن‏گاه جمعیت آنچنان به سرعت رشد می‏کرد که در روی زمین حتی جایی برای ایستادن افراد وجود نمی‏داشت. (2)‏ به نظر می‏رسد که او همچنین نسبت به استعداد رشد تصاعدی جمعیت‏ها آگاهی داشته است. وی برای توضیح این مطلب می‏گوید:اگر شخصی یک دانه گندم را در گوشه‏ای از صفحه شطرنج قرار دهد، و با حرکت در هر خانه بعدی، تعداد دانه گندم را دو برابر کند، تعداد دانه گندم مورد نیاز برای خانه‏های بعدی بسیار بی‏شمار خواهد بود، چه رسد به خانه آخر (خانه 64) که از حد محاسبه فراتر می‏رود.‏ جالب است که با محاسبات امروزی، تعداد این گندم در خانه آخر از میلیاردها تن نیز فراتر می‏رود.‏

با توجه به اینکه تا اوایل قرن بیستم رشد جمعیت در میان مسلمانان (و شیعیان)‏ ناچیز بوده است، بحث کنترل جمعیت و سیاست‏های جمعیتی در سطح ملی (به صورت کلان) وجود نداشته است. مباحث کنترل موالید و جلوگیری از باروری و عزل، بیشتر در قالب مسائل فردی و مسائلی نظیر تعیین تکلیف شرعی و فقهی و جواز شرعی آن مطرح بوده است. بیشتر روایاتی هم که از ائمه علیهم‏السلام درباره عزل و کنترل باروری نقل شده‏اند عمدتا در پاسخ به سئوالاتی هستند که مردم از ایشان در قالب سئوالات شرعی کسب تکلیف می‏نموده‏اند. با ورود به قرن بیستم و توسعه دانش بهداشت و علوم پزشکی و کنترل مرگ و میرها و افزایش حجم جمعیت جهان، مسئله کنترل موالید و سیاست‏های جمعیتی در سطح کلان مطرح‏ گردید و بسیاری از دولت‏ها این مسئله را به عنوان یک ضرورت در دستور کار سیاست‏های ملی خود قرار دادند. از این زمان به بعد است که با فقه سیاسی شیعه در مورد سیاست‏های جمعیتی در سطح کلان به عنوان یک مسئله ـ که فقه سیاسی باید پاسخ مناسبی برای آن داشته باشد ـ مواجه می‏شویم.

نظرات فقهای شیعه درباره سیاست‏های جمعیتی و تنظیم خانواده (در سطح کلان(

الف. گروهی که اسلام را مخالف با کنترل موالید و موافق با ازدیاد جمعیت و نفوس می‏دانند.

ب. گروهی که معتقدند اسلام علاوه بر تأکید نسبت به تکثیر نسل، جواز کنترل موالید و جلوگیری از آن را در موارد خاص صادر کرده است. هر دو گروه برای نظرات و دیدگاه‏های خود به آیات قرآن و روایات و احادیث وارده در این زمینه استناد می‏کنند که در اینجا به طور اجمال به مواردی از آنها اشاره می‏شود:

مخالفان کنترل موالید و سیاست‏های کنترل جمعیتی؛

برخی از علما و فقهای شیعه معتقدند که کنترل موالید و جلوگیری از بارداری، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، مغایر با روح اسلام و آیات قرآن است. این عده با استناد به آیات قرآن و زدودن ترس‏ نسبت به فقر و مشکلات معیشتی برای افزایش جمعیت، لزومی برای کنترل جمعیت نمی‏بینند و در نتیجه، هر سیاست کنترل جمعیتی را مخالف شرع مقدس اسلام می‏دانند.

مرحوم آیت‏الله طهرانی از جمله علمایی است که به مخالفت شدید با مقوله کنترل جمعیت پرداخته است. کتاب ایشان به نام رساله نکاحیه: کاهش جمعیت ضربه‏ای سهمگین بر پیکر مسلمین به این مسئله و زوایای گوناگون آن می‏پردازد. بخش عمده‏ای از کتاب مربوط به مباحث فقهی شیوه‏های جلوگیری است و قسمت دیگری از آن به مضرات انواع جلوگیری با استناد به اقوال طبیبان پرداخته است. مرحوم طهرانی با استناد به آیه‏ «وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِین ...» (نور، 32) می‏نویسد: با وجود صفات واسع، رازق، رزاق و علیم خداوند چگونه ممکن است مسلمانان به تنگدستی بیفتند؟ از این رو، وی هرگونه جلوگیری از فرزندزایی را خلاف شرع می‏داند. به نظر ایشان، اصل زن در عبادت است؛ یعنی اصل، در وضعیت حمل و رضاع است. حیض خلاف اصل است؛ یعنی عدم حمل و عدم رضاع خلاف اصل است. زن به واسطه عدم حمل و عدم رضاع، تعدادی از قوای بدنی و جسمی خود را که خداوند به صورت خون درآورده است هدر خواهد داد. از این روی، از رحمت خدا دور است و خداوند در اینجا به وی اجازه عبادت و خشوع و خضوعی را که به واسطه نماز و روزه و طواف حاصل می‏شود نداده است. (3)

نگاه اهل سنت به کنترل جمعیت

آیت‏الله طهرانی در بخشی از کتاب خویش با اشاره به قطعنامه هفده تن از فقهای اهل سنت که پس از شرکت در مجلس مجمع فقهی اسلامی در‏ سال 1400 هـ. ق در مکه مکرمه صادر گردید، نظر برخی از علمای معاصر اهل سنت را مطرح می‏کند. (4) متن قطعنامه مزبور به قرار زیر است‏:‏ «نظر به اینکه شریعت اسلام ترغیب‏کننده به فزونی نسل مسلمانان و انتشار آن است، و تحدید نسل و جلوگیری از آبستنی مخالف فطرت انسانی و شریعت اسلامی می‏باشد، و نظر به اینکه هدف جلوگیری از افزایش جمعیت مسلمانان نیرنگی برای کاهش دادن نیروی انسانی آنها و تقویت سلطه استعمارگران بر کشورهای اسلامی و بهره‏برداری بیشتر از ثروت‏های آنان است و نیز نظر به اینکه جلوگیری از نسل نوعی عمل جاهلی و بدگمانی نسبت به خدای متعال است، مجلس مجمع فقهی اسلامی به اتفاق آراء مقرر می‏دارد که: تحدید نسل مطلقا جایز نیست و جلوگیری از آبستنی در صورتی که انگیزه آن ترس از کمبود باشد حرام است؛ چرا که خداوند متعال «هوالرزاق»،»ذوالقوة المتین» و روزی همه جنبندگان روی زمین را به عهده گرفته است: «وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللّهِ رِزْقُهَا ...» (هود، 6) اما دعوت و الزام مردم به تحدید نسل و جلوگیری از آبستنی به طور کلی شرعا حرام است».‏

آیت‏اللّه‏ طهرانی سیاست کاهش جمعیت را توطئه صهیونیسم و غرب علیه مسلمانان می‏داند. آنچه بدبینی‏های علمایی همچون مرحوم آیت‏الله طهرانی را دامن زده است کمک‏های صندوق بین‏المللی پول، بانک جهانی و سازمان‏هایی نظیر سازمان ملل متحد به کشورهای جهان سوم برای کنترل جمعیت می‏باشد. به عنوان مثال، مدیر اجرایی صندوق جمعیت ملل متحد گفته است: بانک جهانی 150 میلیون دلار به عنوان وام برای بهداشت و تنظیم خانواده در ایران اختصاص داده است. (5)‏ در مجموع، علما و صاحب‏نظران هم رأی با مرحوم آیت‏الله طهرانی، به دو دلیل عمده معتقد به عدم جواز برای کنترل جمعیت هستند: 1. آیات و روایات در این‌باره؛ 2‏. دسیسه‏ها و نقشه‏های استعمار و صهیونیسم برای کاهش جمعیت مسلمانان.

پی‏نوشتها: 1- تلخیص و برگرفته‏ای از مقاله «تأثیر آموزه ها و فتاوای شیعی در رشد و کنترل جمعیت»، محمد ولی علییی، مجله شیعه شناسی، زمستان 1384 - شماره 12‏، صص 143 تا 174. 2- مهریار، امیر هوشنگ، اسلام و تنظیم خانواده از منظر شیعه، 2002، وزارت علوم، تحقیقات و فن‏آوری، ص 17‏ ‏3- طهرانی، سیدمحمد حسین، رساله نکاحیه، تهران، انتشارات حکمت، بی‏تا، ص 42‏ ‏4- همان، ص 137-138‏ ‏5- همان، ص 294‏

علم آموزی و تامین رزق و روزی

براساس آموزه های وحیانی، غایت خلقت آدمیان، رسیدن بنی آدم به قله های رفیع معرفت و معنویت است «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» و کسانی که در این راه گام نهند، از الطاف ویژه حق تعالی بهره مند شده و از تسهیلات ویژه ذات اقدس الهی برخوردار می گردند. طالب واقعی علم، برای آنکه از هم و غم معاش در امان بماند و فکر و ذکر خود را مصروف دانش اندوزی کند، آفریدگار جهان، خود تامین رزق و روزی او را تضمین نموده است. در این زمینه پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: «خداوند متعال گذشته از ضمانتی که برای رزق عموم مردم نموده است، به طور ویژه تامین رزق طالبان علم را برعهده گرفته است.» (شهید ثانی، منیه المرید، ص 160)
شهید ثانی در توضیح معنای این حدیث شریف و با توجه به تجربه های شخصی خود می نویسد: «غیرطالب علم برای به دست آوردن روزی خود، نیازمند سعی و تلاش است، اما دانشجو بدون آنکه مکلف به سعی و تلاش برای تحصیل رزق خود باشد، به صرف طالب و جوینده علم بودن خداوند روزی او را خواهد رسانید، البته به شرط نیت صحیح و اراده خالص او. در همین رابطه برای خود من حوادث و نکته های دقیقی از ابتدای تحصیل تاکنون از لطف خداوند و کمک های زیبای او رخ داده است که در صورت جمع آوری آنها (حجم عظیمی را تشکیل خواهد داد) که تنها خداوند از آن آگاه است...» (همان) در روایت دیگری آمده است «کسی که در دین خدا تفقه و تفحص کند، خداوند نیازهای او را برآورده و رزق او را از جایی که گمان نمی برد، خواهد رسانید.» (احیاء علوم الدین، ج 1، ص 6)
نکته کلیدی در اینجا این است که تعهد خداوند بر رساندن روزی به جویندگان علم، مشروط بر نیت خالص آنان در طلب علم و دانش است، اما کسانی که به انگیزه های غیرخالصی همچون؛ شهرت طلبی، به دست آوردن موقعیت اجتماعی و انباشت ثروت و پول تحصیل علم کنند، اینان در واقع«ثروت و ریاست طلبانی» هستند، که با استفاده ابزاری از قداست علم و دانش به دنبال رسیدن به مقاصد پست دنیوی خود می باشند، و نه به دنبال دین شناسی، هستی شناسی و خداشناسی. به عبارت دیگر رزق طالبان علم با اخلاص ضمانت شده است نه رزق طالبان ثروت و قدرت و شهرت .

توطئه بر ضد جهان سوم : استاد عادل حسین [ دبیرکل سابق حزب کار مصر ] می‌گوید : " [غربیها] ادعا می کنند که هدفشان از فراخواندن آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین به کنترل جمعیت این‌است که نگران گسترش فقر در این مناطق جهان هستند. اما این ادعا هیچ پایه علمی ندارد ... وانگهی آنها از کی دلسوز بشریت شده اند؟! مگر نه آن‌است که خودشان همه ثروت های ما را به تاراج برده ، عقب ماندگی اقتصادی را از قرنها پیش بر ما تحمیل کرده و ما را در باتلاق بدهی غرق کرده اند؟! "‏ فرانک نوتشتین - مدیر سابق مرکز مطالعات جمعیت در دانشگاه پرینستون که بعدا رئیس هیئت اسکان در سازمان ملل شد - یک‌بار در اظهاراتی صادقانه گفت : " باید برای جلوگیری از رشد جمعیت کشورهای جنوب برنامه ریزی شود وگرنه پیشرفت اقتصادی در این مناطق موجب خواهد شد ابرقدرتهای کنونی در آینده به اقلیتهایی تبدیل شوند که روز به روز وزن کم می کنند و در نتیجه سهمشان از ثروت جهان کاسته شود و امکان کنترل جهان را از دست بدهند. سیاست ملی ما در قبال کشورهای عقب‌مانده باید در پرتو این حقیقت تعریف شود."

نقش جمعیت در آینده فلسطین :‏ استاد احمد بهاء الدین از بن جوریون یکی از رؤسای سابق رژیم صهیونیستی چنین نقل می کند: " در سال 1950 نرخ رشد جمعیت یهودیان 2/6 % و نرخ رشد عربها3/7 %بود. اما در سال 1967 نرخ رشد جمعیت یهودیان به 1/3 % کاهش یافت حال آنکه این نرخ در میان عربها به 4/3 افزایش یافته بود. یکی از مشکلات اساسی که اسرائیل در آینده با آن مواجه است افزایش جمعیت عربهاست." بن‌جوریون به شکست های پی در پی دولت صهیونیستی در افزایش رشد جمعیت در میان یهودیان اشاره می کند. وی برای تشویق یهودیان در فلسطین اشغالی به تناسل بیشتر راهکار ارائه داده است.‏

توطئه به هدف بهره کشی اقتصادی : تبلیغات برای کاستن جممعیت جهان سوم و ترساندن مردم از آینده در واقع برای حل مشکل غربیها انجام می شود زیرا غرب از کمبود جمعیت رنج می برد و فزونی جمعیت جهان سوم خطری برای غرب به شمار می رود. ‏‏ از نقطه نظر اقتصادی ما با دو پدیده مواجه هستیم :مصرف‌گرایی و اسراف در کشورهای صنعتی از یکسو و ضعف تولید در کشورهای در حال توسعه. خانم دکتر ژرمین جریر می گوید : " ما در غرب تصور می کنیم زندگی تنها به همان شیوه خودمان امکان‌پذیر است. طبیعتا برای داشتن چنین زندگی‌ای یا باید جمعیت جهان کاسته شود یا آنکه ما در شیوه مصرف‌گرایانه خود که میلیونها تن گوشت را هدر می دهیم تجدیدنظر کنیم." اسپارتاکوس آر سردبیر نشریه لندنی " گلوبال افریکا بوکیت نیوز " می‌گوید : " اروپا می خواهد اکثر کشورهای جهان آرامش را برای مردم خود تامین کنند تا اروپا بتواند به بهره برداری از منابع جهان ادامه دهد."‏

روژه گارودی فیلسوف مسلمان فرانسوی می گوید : "‌ثروتمندان جهان زیر پوشش سازمان ملل متحد به قاهره می آیند که به فقرای عالم بگویند : شما فرزند نیاورید تا ما بتوانیم به غارت و زیاده روی خود ادامه دهیم." وی می‌پرسد : "شما (سران غرب) که مدعی هستید امکان سیر کردن همه مردم جهان وجود ندارد پاسخ دهید که چرا ایالات متحده ، اروپا را به بایر کردن 15 % از زمینهای زراعی اش وا می دارد؟! آیا جز این‌است که هدف شما تنها بالا نگه داشتن قیمت گندم صادراتی آمریکا به بهای رنجاندن گرسنگان عالم است؟!"‏ ‏ در همین راستا دکتر حبیب نویر دبیرکل اتحادیه مؤسسات غیر دولتی عربی و آفریقایی می گوید : " کشورهای ثروتمند هنگامی که درباره مشکلات ما سخن می گویند اولویت را به تنظیم خانواده می دهند و درباره سایر اقدامات لازم برای توسعه هیچ پاسخی به کشورهای فقیر نمی دهند. سند کنفرانس بین المللی جمعیت نیز که توسط کشورهای ثروتمند نوشته شده در 90 % موارد درباره اقدامات لازم برای توسعه سکوت کرده است."‏

روژه گارودی می گوید : "بمب جمعیتی حیله ای برای تعمیق بهره کشی است." وی خطاب به غرب می افزاید : " آنچه خطرناک است رفتار دیوانه وار شماست که پنج قرن است بر جهان تحمیل کرده اید؛ نخست از طریق استعمار و سپس از طریق صندوق بین المللی پول." وی ادامه می دهد‌: " حاصلخیز کردن بیابانها از داکا تا موگادیشو به‌وسیله پمپهایی که با انرژی خورشیدی کار می کنند تنها 1/5 میلیارد دلار هزینه دارد یعنی معادل مبلغی که برای یک ناو هواپیمابر لازم است." ‏‏ تبلیغات برای کنترل جمعیت کشورهای جهان سوم یک تبلیغات غیر اخلاقی است زیرا بر روابط جنسی بیرون از چارچوب ازدواج تاکید جدی دارد زیرا آن را از عوامل اصلی کاهش جمعیت می داند. غرب با این تبلیغات غیر اخلاقی می خواهد بیماری های مقاربتی را نیز به کشورهای جهان سوم صادر کند.‏ ‏ این تبلیغات بیانگر چهره زشت سرمایه داری غرب است که با سرنوشت ملتها بازی می کند. در سال 1989 تحقیقاتی که توسط سه گروه از پزشکان پژوهشگر انجام شد نشان داد احتمال ابتلا به سرطان پستان در میان زنانی که از قرص های ضد بارداری استفاده می کنند 2 الی 4 برابر سایر زنان است و ابتلا به سرطان اگر در دوره باروری پیش نیاید ممکن است در دوره های بعدی زندگی آنها پیش بیاید.‏

خانم دکتر ژرمین جریر ( یکی از فعالان جنبش های زنان در قرن بیستم ) معتقد است نگرانی هایی که درباره انفجار جمعیتی مطرح می شود از سوی جریانی دامن زده می‌شود که برای کارخانه های وسایل جلوگیری از بارداری بازار درست می کنند. نخستین بار در سال 1954 بود که ترس از انفجار جمعیتی مطرح شد و مطرح کننده این موضوع نیز شخصی بود به نام هیو ام مور که خود مخترع یکی از وسایل جلوگیری از بارداری بود. در سال 1960 مؤسسه وی تبلیغات گسترده ای را درباره جمعیت جهان آغاز کرد که شش سال بعد این جریان توانست حمایت دولت آمریکا را نیز برای خود جلب کند. تصویری که آنها از جهان ارائه می دادند چنان بود که لشکرهای گرسنگان دنیا به رنگ سیاه و زرد همه جا را به تسخیر در آورده و به خوردن اموال غربیها مشغولند!!. به عقیده دکتر جریر بسیاری از محققان با حسن نیت نیز بعدها به این دیدگاه ناپخته و راستگرایانه کمک کردند.‏

‏ پژوهشهای اروپایی وقتی به موضوع کاهش شدید تولدها - بویژه در اروپا - می پردازند به نقش عوامل غیر اخلاقی در آن اشاره می کنند. لیون تاباه -از کارشناسان جمعیت شناسی که دستکم 12 سال ریاست بخش جمعیت سازمان ملل را بر عهده داشته- می گوید : "‌برای کاهش شدید تولدها در غرب علل مختلفی ذکر شده از جمله : آزادی زنان ، رواج وسایل جلوگیری از بارداری که انقلابی در ارضای غریزه جنسی به شمار رفت و قانونی شدن سقط جنین"‏‏ آمارها نشان می دهند در سال 1965 که قرص ضد بارداری برای نخستین بار در آلمان غربی عرضه شد تولدها به نصف کاهش یافت. در آن زمان در شوروی سابق هر زنی که در سن بارداری بود هر سال دو بار یا بیشتر سقط جنین می کرد. ایتالیا نیز در رتبه دوم آمار سقط جنین قرار داشت به‌گونه ای که در ازای هر 1000 نوزاد 367 مورد سقط جنین صورت می گرفت.‏

راه حل مشکلات اقتصادی افزایش تولید است نه کاهش جمعیت :

بزرگترین بهانه ای که مروجان کاهش جمعیت در جهان سوم مطرح می کنند مسئله مشکلات اقتصادی است حال آنکه مشکلات اقتصادی به خاطر سوء مدیریت و عدم تولید به وجود می آید. دکتر عبد المجید فراج (استاد
برنامه‌ریزی اقتصادی) می گوید : " اگر اقتصاد از یک جهت در خدمت جمعیت قرار می گیرد باید گفت که جمعیت از چند جهت در خدمت اقتصاد قرار دارد که هنوز به طور روشن و دقیق به آنها پرداخته نشده است." بنابراین ریشه مشکلات اقتصادی در فزونی جمعیت نیست بلکه عوامل دیگری دارد و مدیریت صحیح می تواند جمعیت را نیز در خدمت شکوفایی اقتصاد به کار بگیرد.‏

‏ مثلا می گویند مساحت زیر کشت در مصر در گذشته و حال ثابت مانده ولی جمعیت مصر چند برابر شده است بنابراین دولت مصر باید رشد جمعیت را متوقف کند. در مقابل این استدلال می توان گفت : چرا باید هر یک از کشورهای اسلامی به تنهایی مایحتاج خود را تامین کند؟ چرا باید هر کشور اسلامی اقتصاد خود را تنها با نظر به امکانات خود تنظیم کند؟ آیا کشورهای اسلامی نمی توانند از مساحت عظیم کشور سودان و عراق و الجزایر نیز استفاده کنند؟ چرا باید طرح سایکس پیکو که کشورهای عربی را تقسیم کرد بر ذهن ما حکومت کند؟ به نظر می رسد کشورهای اسلامی به جای مبارزه با رشد جمعیت باید به وحدت و همکاری با یکدیگر بیندیشند. رشد فزاینده جمعیت در کشورهای اسلامی به جای اینکه تهدیدی برای اقتصاد ما تلقی شود می تواند فشار مضاعفی را بر سیاستمداران برای گسترش همکاری ها ایجاد کند و به فرصتی برای همکاری کشورهای اسلامی و وحدت آنها تبدیل شود.‏ ‏ ما ادعا نمی کنیم که فراوانی جمعیت به تنهایی می تواند موجب اقتدار و خیزش امت اسلامی شود ولی معتقدیم این نیز یکی از عناصر ضروری است که در کنار سایر عوامل به خیزش مجدد جهان اسلام منجر خواهد شد. در اندیشه اسلامی رزق از سوی خداوند تعیین می‌شود و برایند عوامل مادی و معنوی به‌گونه ای است که افزایش جمعیت ضامن افزایش رزق نیز هست. در یک کلام همه باید با ایمان به خدا و با استفاده از عوامل مادی و معنوی برای خیزش مجدد جهان اسلام بکوشیم و درباره نسخه هایی که غرب برای ما می پیچد با تردید بنگریم.

تکثیر یا تحدید جمعیت و اختیارات ولی فقیه

از جمله مباحث مهمی که از چند دهه گذشته و بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (به عنوان یک حکومت دینی) و نیز در جهان مطرح گردید، موضوع جمعیت و زمینه سازی برای رشد جمعیت یا تدوین و اجرای قوانینی در راستای کنترل باروری و موالید در میان مسلمانان است. این موضوع از آن روی اهمیت بیشتری پیدا می‏کند که به بحث کنترل جمعیت از نگاه دینی و فقهی در سطوح خرد و کلان می‏پردازد. در مطالعه تاریخ جمعیت‏شناسی، همه ادیان الهی، بویژه دین اسلام را طرفدار افزایش جمعیت و مشوق فرزندآوری زیاد قلمداد می‏کنند. حال باتوجه به این‏ نگرش، آیا می‏توان اصل سیاست‏های جمعیتی و کنترل موالید را در این جوامع پذیرفت یا اینکه باید با تجدید نظری اساسی و با مقدمه چینی دقیق در عرصه‏های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، زمینه رشد جمعیت و کنترل نفوس مسلمین و شیعیان را رقم زد؟ (1)‏

رهبری معظم انقلاب اسلامی نیز در بیانات در این خصوص، اعمال سیاستهای کنترل جمعیت را در اوایل دهه هفتاد شمسی درست و بجا دانسته و البته تداوم این سیاستهای کنترلی را در ادامه دهه هفتاد تا کنون را امری ناصحیح معرفی نمودند. لذا بر تمامی ارکان نظام اسلامی ازجمله قوای سه گانه و تمامی ارگانها و نهادهای سیاستگذار و مجری لازم است که با توجه به رهنمودهای ولی امر مسلمین که البته تمامی آمارهای کارشناسی در خصوص خطرات کاهش و پیری جمعیت و نفوس در سالهای آینده موید آن می‌باشد، اقدام به برنامه‌ریزی و سیاستگذاری سنجیده و دقیق در جهت ایجاد زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی لازم جهت بهبود سطح کیفی زندگی مردم و به تبع آن رشد و کثرت جمعیت ایران اسلامی نمایند.‏

دسته دوم از علما و فقها معتقد می‏باشند که با توجه به شرایط زمانی و مکانی و ضرورت‏های آن به طور قطعی مخالف کنترل موالید نیستند، بلکه معتقدند در مواردی که موقعیت‏های اجتماعی ایجاب کند، با صلاحدید و تشخیص ولی فقیه می‏توان سیاست‏ جمعیتی را تنظیم یا دستکم کنترل جمعیتی را اعمال نمود.

سیاست‏های جمعیتی از حوزه اختیارات ولی فقیه است:‏

نه تنها اسلام، بلکه ادیان آسمانی پیروان خود را به افزایش جمعیت با ایمان و شایسته به اندازه‏ای که در توان آنان باشد فرا می‏خوانند. ایشان مقوله کنترل جمعیت و سیاست‏های جمعیتی را از حوزه اختیارات ولی فقیه می‏داند و با استناد به آیه «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِم) (احزاب، 36) چنین می‏گوید: «بنابراین، هرگاه ولی امر تشخیص دهد که صلاح افراد در آن است که زاد و ولد تنظیم شود یا دستکم در هنگامه‏ای از زمان فرزند کمتر داشتن بهتر است، و در این خصوص دستور صادر کند که هر یک از آنان باید تعداد خاصی فرزند داشته باشند، بر امت اسلامی [واجب] است که از این فرمان پیروی کنند و از آن فراتر نروند. و این حکم ولی فقیه تصرف در حکم شرعی (حق فرزندداری و جواز آن در اسلام) نیست، بلکه از باب تشخیص موضوع است در باب آنچه بر امت ارتباط دارد.» (9)‏

پیامبر اکرم (ص) کثرت امتش را‏ توأم با عزت و پیشرفت آنها می‏خواهد. پس نمی‏توان گفت که زیادی فرزند به گونه مطلق پسندیده است. اینکه برخی روایات به ناپسندی فرزند زیاد اشاره دارند تأکیدی بر همین نکته است. در آیه شریفه قرآن نیز آمده است. (منافقون، 9) بنابراین، کثرت اولاد در‏ صورتی مطلوب است که مانع از انجام وظایف نباشد. (10)‏

مشوق هایی که جامعه را به‌سوی پویایی سوق می دهد
کاهش باروری اولین و مهمترین تعیین‌کننده کاهش پیشرفت یک جامعه و از طرفی هم سالمند شدن جمعیت است. در بیش از سه دهه اخیر، میزان باروری در جهان تقریبا نصف شده و از 4 فرزند به 2 فرزند برای هر خانواده کاهش یافته است. در نیم قرن آینده نیز، حتی این کاهش فراتر از حد کنونی برای هر خانواده خواهد رسید.
بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد، متوسط میزان باروری کل در مناطق بیشتر توسعه‌یافته از سطح نسبتا پایین قبلی یعنی 5 بچه برای هر خانواده در طول 1995-1970 به سطح خیلی پایین 2 بچه برای هر خانواده در طول سال‌های 2008-2003 رسیده است. از طرفی این میزان در مناطق کمتر توسعه یافته بیش از 72درصد کاهش داشته است و از 5 بچه برای هر خانواده در طول دوره 1995-1970 به 2 بچه در طول دوره 2008-2003 رسیده است.
از طرفی باید توجه کرد که تفاوت‌های زیادی بین مناطق مختلف وجود دارد. در مناطق توسعه نیافته متوسط میزان باروری کل هم‌اکنون 3 بچه برای هر خانواده است. به ویژه در آفریقای غربی و شرقی این میزان فراتر از 5 بچه برای هر زن می‌باشد.
آمارهای سازمان جهانی بهداشت نشان می‌دهد که این کاهش در دهه‌های آینده نیز ادامه داشته باشد. براساس پیش‌بینی‌های سازمان جهانی بهداشت، انتظار می‌رود که در دوره زمانی 2030-2025 میزان باروری کل در مناطق کمتر توسعه یافته از 2 بچه برای هر زن به 3/1 بچه کاهش پیدا کند و در دوره زمانی 2050-2045 به 1 برسد.
از طرفی در مناطق بیشتر توسعه‌یافته پیش‌بینی شده که متوسط میزان باروری کل از 3/2بچه برای هر زن به 3 بچه در سال‌های 2050-2045 افزایش پیدا کند. ضمن این‌که در مناطق توسعه‌نیافته براساس پیش‌بینی سازمان ملل متوسط میزان باروری کل در طی همین مدت کاهش چشمگیری خواهد داشت، از 5 بچه برای هر خانواده به 3 بچه در دوره زمانی2050-2045 خواهد رسید.
ضرورت افزایش سطح کیفی زندگی
کم شدن انگیزه جوان ها برای بچه‌دار شدن در اثر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی بوده است. ضمن اینکه فرزندآوری نیز در خانواده‌ها به تأخیر افتاده و این امر در کنار بالا رفتن سن ازدواج و تمایل خانم‌ها به تحصیل و اشتغال رخ داده و تمام این عوامل در کنار هم میزان فرزندآوری را کاهش داده است. در صورت ادامه یافتن این امر ممکن است تصمیم به وارد کردن نیروی کار گرفته شود و این موضوع چالش‌های سیاسی امنیتی را ایجاد می‌کند و تمام این امور ضرورت بازنگری سیاست های جمعیتی را نشان می‌دهد.
از آنجایی که تحصیل و ازدواج هم از زمینه‌های اصلی پیشرفت هستند و باید راهکارهایی اندیشیده شود تا زنان ضمن داشتن امکان تحصیل و ازدواج تسهیلاتی را نیز برای فرزندآوری داشته باشند.
در بیش از سه دهه آینده نیز پیش بینی می‌شود که امید به زندگی در سطح جهانی افزایش پیدا کند و در دوره زمانی 2050-2040 به 75 سال برسد. در شرایط فعلی مرگ و میر سه نفر از هر چهار تولد در جهان تا سن 60 سالگی زنده می‌مانند و و یک نفر از هر سه نفر تا 80سالگی زنده می‌ماند. و بر اساس پیش‌بینی‌های به عمل آمده مرگ و میر برای دوره زمانی 2050-2030، تقریبا 6 نفر از هر 7 نفر متولد شده تا 60سالگی و بیش از نیمی از آنها تا سن 70سالگی زنده می‌مانند. از طرفی هم در میان عوامل ذکر شده موثر بر سالمند شدن جمعیت، نقش مهاجرت در تغییر توزیع سنی نسبت به باروری و مرگ و میر از اهمیت کمتری برخوردار است.
تحقیقات انجام شده در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که جدا از این که چه شرایط و مشکلاتی زوج‌ها را ترغیب به داشتن فرزند کمتر و تک فرزندی یا حتی نداشتن فرزند می‌کند، اگر والدینی که تصمیم می‌گیرند فقط یک فرزند داشته باشند، می‌دانستند تک فرزندی چه آسیب‌های منفی بر روح و روان و رشد شخصیت اجتماعی فرزندشان دارد و حتی ممکن است زندگی آینده فرزندشان را نیز تحت تاثیر قرار دهد، شاید در تصمیم‌شان کمی تجدیدنظر می‌کردند. بررسی‌ها نشان می‌دهد احتمال افزایش بیماری‌ها و اختلالات رفتاری و اجتماعی در تک‌فرزندان دور از انتظار نیست.
مشکلات فراوانی که ممکن است تک‌فرزندها در طول دوران زندگی‌شان با آنها مواجه شوند، متفاوت است. مثلا تک‌فرزندها از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل می‌گیرد، محروم می‌مانند، در حالی که در خانواده‌های چند فرزندی ارتباط بچه‌ها با هم، بحث و حتی دعوا کردن هر از گاه با خواهر و برادر موجب می‌شود کودکان برای کنترل احساسات راهی مناسب پیدا کنند و بار دیگر به بازی مشغول شوند.
فرزندان در این نوع خانواده‌ها، در مدیریت رابطه نیز با مشکلاتی مواجه هستند.بررسی‌ها نشان می‌دهد که تک‌فرزندها نمی‌توانند ناامیدی و فشارهای روحی را تحمل کنند و اگر توهینی به آنها شود، بدون این که قصدی در کار باشد، این توهین را رفتاری عمدی برداشت می‌کنند. فرزندی که به تنهایی بزرگ شده، ممکن است تبحر لازم را نداشته باشد تا بتواند دعواهای خود را با دیگران به گونه‌ای مدیریت کند که در نهایت هر دو طرف راضی شوند. در واقع تک فرزندها فقط به برقراری روابطی علاقه‌مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد.
کشورهای دیگر چه می‌کنند؟
هم‌اکنون در کشورهای اسکاندیناوی شمال اروپا از کودکان یکساله تا هفت ساله به طور رایگان در مراکزی خاص نگهداری می‌کنند که شامل آموزش، تفریح و غذای رایگان است.
در کشورهای سوئیس، کانادا و استرالیا نیز هزینه‌های درمان ناباروری در همه مراحل کاملا رایگان است. کانادا هم‌اکنون در پایین‌ترین سطح زاد و ولد در بین کشورهای غربی قرار دارد.
یکی از دلایل بی‌علاقگی مردم به ازدیاد نسل، به سیاستگذاری‌های ملی کشور در زمینه منافع تشکیل خانواده و بارداری برمی‌گردد.
کانادا به نسبت سایر کشورها، دارای خانواده‌های کم جمعیت‌تری است. کانادایی‌ها بطور متوسط 3/1 فرزند دارند. در حالی که این رقم برای انگلیس، 1/2 و استرالیا، 8/1است.
در حال حاضر ایالت کبک در کانادا حمایت از زادآوری را شروع کرده است. در این ایالت برای نوزادان جدید 7500 دلار نقد در نظر گرفته شده است.
در کشور هلند دولت برای تولد هر بچه، 3500 یورو به زوج‌ها پرداخت می‌کند. دولت ژاپن که سال‌ها با نرخ پایین زاد و ولد دست و پنجه نرم کرده است برای تشویق خانواده‌ها 5 هزار دلار برای تولد هر بچه به زوج‌ها می‌دهد. «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان هم از 2 سال قبل که میانگین تعداد بچه‌های خانواده‌های این کشور 3/1 بچه تخمین زده شده پیشنهاد حقوق هزار و 500یورویی برای مادرهایی که مراقب بچه‌های خود در خانه هستند را مطرح کرده است.
کشور آلمان نیز مانند دیگر کشورهای صنعتی، به دنبال تهدید این کشور در موضوع کاهش تولید نسل مشوق‌هایی برای ازدواج و افزایش زاد و ولد در این کشور به کار بسته است.
از مزایای اهدایی دولت آلمان، کمک مالی به پدران و مادران شاغلی است که به دلیل تولد فرزند خود و یا مرخصی به واسطه نگهداری از فرزند، دستمزدی دریافت نکردند؛ بنابراین، مردان و یا زنانی که دستمزدی دریافت نکرده‌اند، دو سوم دستمزد خود را در هر ماه از دولت دریافت می‌کنند و کسانی که حقوق پایین‌تری دریافت می‌کنند تمام حقوق خود را از دولت دریافت می‌کنند.
جالب اینکه اگر یکی از والدین در مرخصی باشد تا یک سال می‌تواند به صورت فوق در مرخصی باقی بماند با ضمانت این مسئله که بعد از این مدت به شغل قبلی خود بازمی‌گردد و اگر هر دو والدین در مرخصی باشند تا 14 ماه می‌توانند این گونه در کنار خانواده خود حضور داشته باشند.
فرانسه نیز به مانند دیگر کشورهای اروپایی حمایت مالی خود از والدینی که بچه‌دار می‌شوند را به وزارت‌خانه‌های مربوط ابلاغ کرد تا براساس قوانین جدید خانواده‌های فرانسوی نسبت به بچه‌دار شدن خود در فرانسه هیچ ترسی درباره از دست دادن شغل خود به دلیل مرخصی طولانی و یا مخارج فرزندان نداشته باشند.
بنابر قوانین جدید دولت فرانسه خانواده‌ها می‌توانند تا سه سال با ضمانت اینکه به شغل خود برمی‌گردند، در کنار فرزند خود حضور داشته باشند و دولت نیز به صورت سالانه از سه سالگی تا سنین تعیین شده نسبت به کمک هزینه‌های مالی فرزندان برای پیش دبستانی و همچنین دوران مدرسه و دانشگاه به خانواده‌ها تضمین قانونی می‌دهد.در کشور فنلاند هم سبد کالا و همچنین کاهش اخذ مالیات و استفاده از امکانات دولتی برای فرزندان و خانواده‌ها درنظر گرفته می‌شود و دولت درصورت استخدام خدمتکار برای خانواده‌هایی که بچه‌دار شده‌اند، هزینه خدمتکار را تاحدی تقبل می‌کند.
ژاپن یکی از پایین‌ترین نرخ‌های تولد را در سرتاسر جهان دارد و کارشناسان به تازگی هشدار داده‌اند که درصورت تغییر نکردن وضعیت، ممکن است که در سال 3011، ژاپن دیگر کودک زیر 15سال نداشته باشد. به همین خاطر در ژاپن که بالاترین درصد جمعیت مسن را دارد، خانواده‌هایی که فرزند تا سن 15سال دارند ماهانه تا 13هزار ین کمک مالی دریافت می‌کنند؛ از سوی دیگر پدر و مادر یک به یک می‌توانند در صورت اخذ مرخصی با نصف حقوق خود تا سقف تعیین شده در مرخصی حضور داشته باشند و بدون هیچ تغییری به کار قبلی خود بازگردند.
حمایت‌های همه‌جانبه از خانواده‌ها
بررسی‌ها نشان می‌دهد که دلیل اصلی بی‌رغبتی خانواده‌ها به داشتن فرزند بیشتر، مسائل مالی است. بنابراین اگر از خانواده‌هایی که برای اولین یا دومین و حتی سومین‌بار دارای فرزند می‌شوند، حمایت مالی شود و نسبت به پرداخت مالیات تا سقف تعیین شده معاف شده و حمایت‌های مالی برای تربیت و رشد فرزندان نیز تا حدودی توسط سبدهای کالای حمایتی و همچنین به صورت نقدی به خانواده‌ها پرداخت شود، افزایش جمعیت را به دنبال خواهد داشت.
برخی دولت‌ها و بسیاری از بخش‌های خصوصی، حمایت لازم را از والدین به عمل نمی‌آورند.به عنوان مثال 75 کشور جهان در هنگام مرخصی زایمان، حقوق کامل مادر را پرداخت می‌کنند، اما در بیشتر کشورها، مادران، تنها نیمی از حقوق خود را دریافت می‌کنند.
در کشورهای اتحادیه اروپا به مادران اجازه می‌دهند هر وقت که مایل باشند به خاطر سلامتی نوزاد، محل کارشان را ترک کنند. کاری که در هیچ یک از کشورهای خاورمیانه انجام نمی‌شود.
مهم‌ترین اقدام، استفاده از سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، بهبود شرایط جوانان و فراهم کردن شرایط تشکیل زندگی مشترک برای جوانان کشور است. بهبود شرایط شغلی بهداشتی باعث افزایش تولید اقتصادی می‌شود. وقتی افراد شرایط شغلی و موقعیت اجتماعی مناسبی داشته باشند، برای تشکیل زندگی مشترک و داشتن فرزند، ترغیب خواهند شد و با این روند طی سال‌های آینده، مشکل کاهش رشد جمعیتی کشور حل می‌شود.
هیچ سیاست اجباری موفق نخواهد بود. داشتن فرزند یک علاقه است که ممکن است کسی داشته باشد و زوجی دیگر این نیاز را احساس نکند. بهترین راهکار برای جوان نگه‌داشتن کشور، اتخاذ سیاست‌های موثر برای بهبود ظرفیت‌های استخدام منابع انسانی جوان است.رشد اقتصادی باید تقویت شود. علاوه بر آن کمک‌های دولت، سرمایه‌گذاری، همکاری و مشارکت ارگانهای خصوصی و پس‌اندازهای اقتصادی نیز می‌توانند دراین امر نقش بسیار مهمی داشته باشند.
همچون کشورهایی که در این راه موفق بوده‌اند، باید از تسهیل ازدواج به خصوص افزایش تسهیلات ازدواج در سنین پایین، حمایت از زنانی که تمایل به تحصیل و اشتغال دارند برای بچه‌دار شدن، افزایش مرخصی زایمان، ایجاد مراکز نگهداری از کودکان، توجه به سلامت مادر و فرزند اشاره کرد.

 

 

نظرات  (۲)

یارفیق من لارفیق له

سلام

مطالب جالبی دروبلاگتون بود

بااجازه کپی کردم برانکته برداری براتبلیغ وتحقیق

به منم سربزنید

یاعلی التماس دعای شهادت

سلام 
استاد ارجمند مطالب بسیار مفید است اما منبع برای ما که تحقیق انجام میدهیم بسیار مهم تر می باشد مرحمت بفرمایید منابع این تحقیق اعلام بفرمایید 
خدا خیرتان دهد.
تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">