تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

موضوعات قرآنی ؛ دینی و آموزشی : مطالب طبقه بندی شده جهت تحقیق ؛ جزوه ؛ کتاب و .....

مشخصات بلاگ
تاریخی فرهنگی قرآنی ۲

آشنائی با تاریخ اسلام :
عبرت آموزی (و لقد اهلکنا القرون من قبلکم .... گذشته چراغ راه آینده است)
آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی ( هدی و رحمه للمتقین)

آخرین نظرات
  • ۴ خرداد ۰۱، ۱۷:۲۱ - خرید پیج اینستاگرام ارزان
    Great post.

Image result for ‫انقلاب اسلامی‬‎

ایران بدون انقلاب

اگر انقلابی  رخ نداده بود

مناسبت‌ها همیشه فرصت مناسبی برای درک نسبت ما با حوادث و وقایع تاریخی‌اند. تبیین نسبت "ما" با "انقلاب اسلامی" زوایای قابل تامل فراوانی دارد، خصوصا از زوایه نگاه نسلی که انقلاب نکرد ولی در فضای انقلاب متولد شد، نفس کشید، رشد کرد و حالا دل در گرو آرمان‌ها و اهداف این انقلاب دارد.

 همیشه مفروض ما در مواجهه با سال‌های پشت سرگذاشته زندگی‌مان این بوده که انقلاب اسلامی در 1357 به وقوع پیوسته و ما میراث‌دار گنجی هستیم که با رنج‌های فراوان بدست آمده است. بد نیست یک بار و برای درک درست از موقعیتی که در آن قرار گرفته ایم؛ فرض کنیم انقلاب 1357 رخ نداده بود و امامی نبود که ما را روح اللهی کند

یا می‌توانید تصور کنید انقلاب 1357 متولد شده بود ولی در همان ابتدای راه، به هر علتی شکست می‌خورد و حکومت شاهنشاهی دوباره در ایران کمر راست می‌کرد. با این اوصاف فکر می‌کنید ایران دهه 90 چه حال و هوایی داشت؟

  طی این چهار دهه اخیر، جهان، با ورود به عصر رسانه‏ دوران جدیدى را آغاز کرده است. استفاده از شبکه‌های وسیع ارتباط جمعی آن چنان گسترش یافته که گوشی موبایل، همراه اول ما در زندگی به حساب می‌آید و شبکه‌های اجتماعی به ما کمتر فرصت توجه و حضور در میان اعضای خانواده را می‌دهد.

فکر می‌کنید اگر انقلاب نمیشددر آن شرایط آرزوهایمان چه بود؟ صبح‌ها با کدام امید از خواب برمی خاستیم و هفته‌ها را با کدام انتظار سپری می‌کردیم؟ جوانان چه در سر می‌پروراندند؟ دین دغدغه و اولویت اصلی در زندگی ما به حساب می‌آمد؟

نسبت شیعیان علی (ع) با مظلومان جهان چگونه تعریف می‌شد؟ فریاد استقلال خواهی از ایران شنیده می‌شد؟ یا ژاپن توسعه یافته‌ای بودیم که حتی حق داشتن نیروی نظامی مستقل را هم نداشت؟ آیا در ایران همجنس بازان اجازه برگزاری مراسم‌های رسمی داشتند؟

  آیا صنعت توریسم در ایران مثل مالزی با راه اندازی بارها و کازینوها در برج‌های آسمان خراش و خانه‌های شخصی فحشا، گسترش یافته بود؟ مثل افغانستان کشوری چندپاره می‌شدیم که رئیس جمهورمان از دست آمریکا و بمب هایش جلوی چشم میلیون‌ها بیننده اشک بریزد؟

آیا برای سوزاندن جنین‌های سقط شده،کوره جنین سوزی راه اندازی می‌شد ؟ ...

اصلاً زندگی ما چه شکلی داشت؟ رئیس جمهورمان و شه بانویش از نظر مدل مو و کروات و ظاهر هر چه بیشتر غربی می‌شدند و ازآن طرف استقلال و عزت کشور را در مجالس شبانه به باد می‌دادند؟

 واقعیت این است که ما فرزندان انقلاب آرزوهایمان در داشتن خانه، ماشین، داشتن همسر مناسب، شغل خوب و رفاه و ... خلاصه نمی‌شود. ما اگر همه ی این‌ها را هم داشته باشیم باز چیزی در درون‌مان هست که آرام‌مان نمی‌گذارد.

 چیزی نه از جنس تمایلات دنیایی و نفس‌های سرکش، که هیچ کس را توان رهایی از آن نیست، بلکه از جنس آرمان هایمان، از جنس بی‌تفاوت نبودن به اوضاع و احوال دور و برمان و از جنس درد

دردهایی که به قول قیصر انقلاب جامه نیستند تا زتن در آوریم و واژه نیستند تا به سادگی به رشته سخن در آوریم.

نمی دانم اگر انقلاب نبود چگونه نسخه بدلی شیطان بزرگ را از نسخه اصلی اش تمیز می‌دادیم، اصلا اگر انقلاب نبود چه نیازی به القاعده و داعش و طالبان که این نسخه‌های بدلی در نبود نسخه اصلی چه ارزشی دارند؟

آیا اگر انقلاب نبود حداکثر شناخت ما از دشمن، به مبارزه با بهائیت و وهابیت ختم می‌شد و ما از دیدن شیطان بزرگ غافل می‌شدیم و با درگیری با شیطان‌های کوچک پهلوان پنبه‌هایی بزرگ بودیم؟

اگر انقلاب نبود نسبت ما با کودکان غزه، مسلمانان بوسنی و همه مظلومان جهان چه بود؟ اگر انقلاب نبود معنای استکبار را چگونه فهم می‌کردیم؟

 اگر انقلاب نبود دیگر با چه انگیزه‌ای ماهواره را بر خود حرام می‌کردیم و در شبکه‌های اجتماعی به دنبال اباحه گری نبودیم؟ اگر انقلاب نبود چگونه اسیرتبلیغات رسانه‌ای نمی‌شدیم و با چه نیتی کالای ساخت داخل می‌خریدیم؟

اگر انقلاب نبود عزت را در چه می‌دیدیم؟ در اتصال به خدا یا اتصال به خلق خدا؟ دیگر با چه نیتی به رسانه ملی نقد می‌زدیم و از ترویج سبک زندگی غیردینی انتقاد می‌کردیم. سیاست ما را کدام کشور رقم زد و کدام کشور برای اقتصادمان نقشه می‌کشید.

 اشتباه برخی این است که دستاوردهای انقلاب را در تعداد خیابان‌ها و جاده‌های کشیده شده در سطح کشور، یا آب و برق رسانی به مناطق مختلف ویا مسائلی از این دست محصور می‌کنند. انقلاب ما چقدر مظلوم است و ما چقدر آن را محجورانه به دنیا معرفی می‌کنیم.

  انقلابی که از جنس نور بود و به ما فهماند خدا فقط محبوس در سجاده‌ها و محراب نیست. به ما ثابت کرد می‌شود با خدا و برای خدا زندگی کرد

انقلاب اسلامی غایتی به وسعت کل تاریخ بشریت برای ما ترسیم کرد. انقلابی که به ما جسارت داد و ما را امیدوار کرد که هنوز هم می‌توان عمار، مالک، اباذر و سلمان شد، تا کارمان به آنجا نکشد که اسیر تن شویم و در نهایت زبونی فکر، انسان را معده و پایین تنه‌ای بزرگ بپنداریم که صبح تا شب ناگزیر به فکر سیر کردنش است

* انقلاب ایران از زوایای مختلف، زندگی امروز ما را راهبری می‌کند و همه قواعد دست و پاگیر را بر هم می‌زند حتی "رهبری" . رهبری این انقلاب را نوجوانی 13 ساله بر عهده دارد

 *در این انقلاب پیرمردی 77 ساله غبار از روی آرمان‌های ما می‌زداید و به ما یادآوری می‌کند که "انتظار" در مبارزه است و سن و سال نمی‌ شناسد

*همان پیرمردی که به تعبیر سید جوانان اهل قلم، با دیدن زندگی اش فهم عصمت ائمه علیه السلام برای ما آسان‌تر شد.

* انقلاب مفهوم غبارگرفته "عزت اسلامی" را برای ما احیا کرد تا متناسب با اقتضائات هر دوره‌ای "جهاد" را سرمشق زندگی‌مان قرار دهیم.

* انقلاب ما در دنیایی که دین افیون توده‌ها خوانده می‌شد و مردم کم کم با کلیسا هم خداحافظی می‌کردند، عظمت و توانمندی یک دین در آوردن مردم به صحنه اجتماع و قیام علیه ظالمان و مستکبران را به همگان نشان داد و حالا دوباره باید فکر کرد

باید فکر کرد به ایران دهه 90، ایران بدون انقلاب، باید فکر کرد به آرمان‌ها و آرزوهای جوان ایرانی که اگر انقلاب نبود...

 مسلما نظام اسلامى شکل گرفته از این انقلاب بدون ایراد نیست، اما حقیقت آن است که ما راهمان را شناخته ایم و تصمیم ‌مان را گرفته‌ایم

در حکومت برآمده از این انقلاب، هنوز فساد هست، بی‌عدالتی هست، ظلم هست، فقر هست، اما انگیزه هم هست. تلاش هم هست. رهبر هم هست. جوان انقلابی هم هست و... و جهت گیری کلان همه ی این‌ها، به سمت خدا است.

دستاوردهای این نظام قبل از آنکه از جنس سد و اتوبان و کارخانه و رفاه باشد

از جنس "عزت" و "استقلال" و "آزادگی" است.

از جنس نفی شرق و غرب است.

از جنس بعثت انبیاء و بیداری دل هاست.

از جنس بصیرت و تشخیص اولویت هاست و به همین دلیل انفجار "نور" است

...چرا که نور و روشنایی را غروبی نیست و خورشید هر صبح مسیر هدایت را روشن می‌سازد...

یدالله مع الجماعه

تجدید پیمان

   مردم در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با حضور حماسی و چندده میلیونی در سراسر کشور بر باورهای عمیق خود به آموزه‌های اصیل انقلاب اسلامی و پیوند خویش با امام راحل(ره) و خلف حاضر او تأکید ورزیدند و این‌بار، باز هم گسترده‌تر و پردامنه‌تر از هر سال...
 اکنون می‌توان به وضوح و بدون کمترین ابهامی نتیجه گرفت که؛
الف: حتی اگر رسانه‌های غربی و عبری و عربی هم واقعیت حماسه بزرگ دیروز و خواسته‌ها و مطالبات صریحا اعلام شده مردم را برای افکارعمومی ملت‌های خود سانسور کنند، مقامات سیاست‌ساز آمریکا و متحدانش به یقین پیام دیروز ملت را دریافت کرده و از این واقعیت غیرقابل انکار باخبر شده‌اند که مردم ایران یکپارچه و یکصدا در مقابل زورگویی‌ها و باج‌خواهی‌های آنان ایستاده و خواهند ایستاد

بنابراین به طور طبیعی کفه خود را در چالش‌های مختلف کم‌وزن‌تر از ایران اسلامی ارزیابی‌ می‌کنند

این واقعیت بایستی از سوی مسئولان محترم کشورمان در هر سطح و جایگاهی که هستند مورد توجه قرار گرفته و عملیاتی شود و از موضع برتر در مقابل حریف ظاهر و حاضر شوند.

 ب: مردم با شعارهای برخاسته از شعور «مرگ بر آمریکا» نشان دادند که همصدا با امام راحل(ره) و خلف حاضر او، آمریکا را دشمن اصلی و غیرقابل‌اعتماد می‌دانند و بر این باورند که به قول حضرت امام(ره) باید هرچه فریاد دارند بر سر آمریکا بکشند و از کینه‌توزی‌های آن غافل نباشند

بنابراین هیچکس حق ندارد، خواستار حذف شعار مرگ بر آمریکا شود و یا آمریکا را «کدخدای جهان»! تلقی کرده و گشایش اقتصادی و سیاسی را در جلب‌نظر آمریکا! بداند!

 ج: برخلاف آنچه مقامات و رسانه‌های آمریکا و متحدانش در شیپورهای فریب خود می‌دمند و سران و اصحاب وطن‌فروش فتنه در پی القای آن هستند، مردم این مرز و بوم در باورهای خود به اسلام و انقلاب و نظام و آموزه‌های آن یکپارچه و همصدا می‌باشند و سلیقه‌های متفاوت سیاسی فقط در این بستر واحد تعریف می‌شوند

نتیجه آن که؛ دنباله‌های داخلی دشمنان بیرونی در حلقه توده‌های عظیم مردم قابل تعریف نیستند که برخی به غفلت و شماری به حیلت، نظر دشمن پسند این گروه کم شمار و اندک را از طریق رسانه‌هایی که در اختیار دارند به عنوان دیدگاه و نظر بخشی از ملت قلمداد کرده و برای این ورشکستگان به تقصیر در پست‌های مدیریتی نظام، سهمی قائل باشند.

 د: توده‌های چند ده میلیونی مردم در حماسه حضور ، دیدگاه و نظر خود را درباره چالش‌ هسته‌ای و مذاکرات پیش‌روی به وضوح و بدون‌ کمترین ابهامی بیان داشتند و رفراندوم مورد نظر رئیس‌جمهور محترم با شفافیت و صراحتی مثال‌زدنی و ماندگار صورت پذیرفت

نتیجه این رفراندوم آن که؛ حاضر نیستند امتیاز نقد بدهند و وعده‌های «نسیه» تحویل بگیرند

راه‌کار گشایش اقتصادی را در مراجعه به ظرفیت‌های داخلی - اقتصاد مقاومتی - می‌دانند و نه در چالش هسته‌ای، اگرچه با شعار «نه تحریم، نه‌ذلت ، مذاکره‌با‌عزت» از مذاکره به شرط حفظ عزت نظام رویگردان نیستند ولی معتقدند در فرمول حکیمانه «نرمش قهرمانانه»، سهم «نرمش» به اندازه کافی- و شاید هم بیشتر - ادا شده است و اکنون نوبت به «قهرمانی» رسیده است

و اینکه، در مذاکرات هسته‌ای پیش‌روی از تیم مذاکره‌کننده که آنان را فرزندان انقلاب می‌دانند انتظار صلابت دارند و...

 - حمل تصاویر و پلاکاردهایی در حمایت از حزب‌الله، مقاومت فلسطین، انقلابیون یمن و... در حماسه حضور دیروز، تاکیدی بود بر تکثیر ایران اسلامی و تبدیل ملت‌های مسلمان به امت اسلامی که این خواست مردم باید در سیاست خارجی مسئولان محترم جایگاه ویژه خود را داشته باشد

 

دستاوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی و چالش های پیش رو

هویت یابی و رویش ارزش های اسلامی

نخستین اثر فرهنگی انقلاب احیاء اسلام و مطرح کردن آن در دنیا به عنوان یک مکتب حیات بخش بود.
انقلاب اسلامی بر پایه فرهنگ دینی و با هدف حاکمیت ارزش های اسلامی شکل گرفت و یک انقلاب ارزشی محسوب می شود، تحول در ارزش ها از مهم ترین آرمان های انقلاب اسلامی است که در بند اول اصل سوم قانون اساسی به عنوان یکی از اهداف اصلی دولت جمهوری اسلامی برشمرده شده است و دولت وظیفه دارد همه امکانات خود را برای ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی به کار گیرد

مقایسه وضعیت کشور از لحاظ فرهنگی و اخلاقی با قبل از انقلاب بیانگر پیشرفت زیادی است که انقلاب اسلامی در ترویج اخلاق و آموزه های دینی داشته است.
امروز در برخی شبهه افکنی ها آنچه موجب شده که نقش انقلاب اسلامی در ترویج اخلاق و آموزه های دینی نادیده گرفته شود، وجود پاره ای از معضلات فرهنگی در کشور است که تهاجم فرهنگی و تبلیغات منفی استکبار جهانی و برخی بزرگ نمایی های دشمنان داخلی و خارجی به آن دامن زده و پیشرفت های به دست آمده را کمی تحت الشعاع خود قرار داده است. استکبار تلاش می کند این طور بنمایاند که انقلاب اسلامی نقش زیادی در ترویج اخلاق و آموزه های دینی نداشته است، اما خوشبختانه بیداری جوانان و مردم مسلمان نه تنها در ایران بلکه بیداری جهان اسلام پاسخی کوبنده و مشت محکمی بر دهان تمام یاوه گویان و استعمارگران شرق و غرب است.

 

آیا می‌توان گفت که جمهوری اسلامی ایران مورد تأیید خدا و قرآن است؟

با استناد به آیات قرآن کریم.

: ابتدا باید دانست که خداوند متعال بندگانش را به چه امر نموده و از آنها چه می‌خواهد؟ سپس باید توجه داشت که مورد سؤال «جمهوری اسلامی ایران و یا ...»، تا چه میزان در راستای اوامر الهی است، بدیهی است که این میزان هر چه بیشتر و سنگین‌تر باشد، مشمولیت رضایت الهی و انطباق با قرآن کریم در آن بیشتر است.

الف مهم‌ترین امر خداوند متعال و اولین گام برای کسی خدا را هدف قرارداده است، اعتقاد و عمل به لا إله إلاّ الله می‌باشد. باید همه‌ی بت‌ها، طاغوت‌ها و إله‌های کاذب درونی و برونی نفی‌شوند، تا پرستش خالصانه‌ی الله جل جلاله محقق گردد. هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ (غافر، 65): او زنده (و زندگی بخش) است جز او معبودى (خدایی) نیست. پس تنها همو را بخوانید و دین را خالص براى او سازید، سپاس خداى راست که پروردگار جهانیان است‏. وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَةِ (البینة، 5): و آنها (همه‌ی انبیا و رسولان) نفرمودند مگر اینکه خدا را خالصانه پرستش کنند، در حالى که مسلمان باشند [و میل به باطل نکنند]، و نماز را بر پا دارند، و زکاة را بدهند، اینست دین درست [و استوار]. پس دعوت به توحید است، یعنی هدف فقط اوست و این مهم محقق نمی‌گردد، مگر این که کفر و شرک از میان برخیزد. چه در درون و چه برون. و مابقی امور از وحی، نبوت، رسالت، کتاب، تبیین جهان، وضع بایدها و نبایدها (حلال و حرام)، احکام عبادی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و ...، همه جهت مساعد نمودن زمینه و شرایط فرد و جامعه برای تحقق همین معناست.

ب بدیهی است که «عبادت» یا بندگی خدا، منحصر در نماز، روزه یا سایر عبادات فردی نیست و احکام الهی نیز محدود به احکام طهارت، وضو، غسل و ...، نمی‌باشد، بلکه همه‌ی شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر را در بر می‌گیرد. و نباید مصداق «یؤمنون ببعض و یکفرون ببعض»، بعضی از آیات و احکام را ایمان آورد و پذیرفت و برخی دیگر را نپذیرفت. در زندگی اجتماعی، در هر برهه‌ای از زمان، همیشه فراعنه‌ای هستند که به خاطر برخورداری از زر و زور به شکل سنتّی یا مدرن فریاد «الوهیت و ربوبیت» بر‌ می‌آورند. مانند فرعون و داعیه «یا أَیُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری‏ - این بزرگان قوم، من برای شما معبودی جز خودم نمی‌دانم» و «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى منم پروردگار برتر شما»‏. و یا مانند امروز که امریکا (تابلوی انگلیس) ادعای ابرقدرتی یا مالکیت و مدیریت جهان را دارد.

در چنین شرایطی مردمان به دو دسته تقسیم می‌گردند، برخی «ولایت الهی» را می‌پذیرند [که واحد است] و برخی دیگر ولایت دیگران را پذیرفته و به امر طاغوت‌های متفاوت درونی و بیرونی [که کثیر هستند] گردن می‌نهند. «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ» (البقره، 257): خدا سرپرست و کارساز کسانى است که ایمان آورده باشند، ایشان را از ظلمت‏ها به سوى نور هدایت مى‏کند و کسانى که (به خدا) کافر شده‏اند، سرپرستشان طاغوت است که از نور به سوى ظلمت سوقشان مى‏دهد، آنان دوزخیانند و خود در آن بطور ابد خواهند بود

غیات نهایی، اهداف و منافع این دو گروه نه تنها با یک دیگر متفاوت است، بلکه متضاد و متناقض نیست هست. مشرکین و طاغوتیان می‌خواهند مردمان را به بندگی خود بکشند و موحدین می‌خواهند خود و دیگران را از یوغ این بندگی نجات داده و به سوی خدا دعوت کنند. لذا مقابله و مخاصمه این دو نیز اجتناب‌ناپذیر می‌گردد: «الَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً» (النساء، 76): کسانى که ایمان آورده‏اند، در راه خدا پیکار مى‏کنند، و آنها که کفر را پیشه خود کرده‏اند در راه طاغوت مى‏جنگند، پس شما اى مؤمنان با یاران شیطان پیکار کنید، که کید شیطان همیشه ضعیف بوده است‏.

ج بندگی خدا مستلزم اطاعت از او در تمامی زمینه‌ها و شئون مختلف زندگی فردی و اجتماعی است و این اطاعت در زندگی اجتماعی (و حتی تا حدود بسیاری در زندگی فردی) میسر نمی‌گردد،‌ مگر با استقرار حکومت اسلامی. که تلاش کند اوامر او در مقولات متفاوت را [به جای اوامر فراعنه و طاغوت‌های زمان] به اجر در‌آورد. مردم ما بر علیه سلطه‌ی طاغوت (امریکا، انگلیس و صهیونیسم بین‌الملل) قیام کردند و با ساقط کردن نوکر او (شاه و نظام شاهنشاهی) از حکومت بر کشور و ملت، دست او را کوتاه و این بت بزرگ را شکستند. تا اینجا همان نفی إله‌های کاذب [لا إله] است

اما مهم این است که جنبه‌ی اثبات پس از نفی چیست و کدام است؟ آیا به جای حکومت پادشاهی وابسته، نظام‌های دیگر سلطه‌ی کفر، شرک و ظلم، از قبیل سوسیالیستی، کمونیستی، امپریالیستی، کاپتیالیستی، لیبرالیستی و ... را پذیرفتند؟ یعنی از فرعونی به سوی فرعونی دیگر و از بتی به سوی بتی دیگر گرویدند؟! یا با فریاد «الله‌اکبر» - «لا إله الا الله» و پیروی از «ولایت فقه» نظام اسلامی را برگزیدند؟! این هم جنبه‌ی اثباتی «الا الله» بود. یعنی پاسخ مثبت مستقیم به دعوت خداوند متعال که توسط انبیا و رسول و وحی (قرآن کریم) ابلاغ گردیده است.

د حال مردم باید در حفظ و اعتلای این نظام و رشد اسلامی بکوشند و جهاد و صبر (استقامت) داشته باشند: «لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (88) » (التوبة، 74): ولى پیغمبر و کسانى که با او ایمان آوردند با مال‌ها و جان‌هاى خود جهاد کردند، و خیرات (نیکی‌ها) همه خاص ایشان است، و ایشان، آرى، هم ایشانند رستگاران.‏ ‏«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (آل عمران، 200): اى اهل ایمان در کار دین صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشید، باشد که پیروز و رستگار گردید. مردم در این ایمان، تلاش، جهاد، صبر، استقامت، مقاومت، گرایش به حق تعالی و دین مبین اسلام، تلاش برای اجرای احکام در شئون زندگی فردی و اجتماعی، کفر به طاغوت، تقویت روحیه‌ی «اشداء علی‌الکفار و رحماء بینهم» و ... کم نگذاشته‌اند و هر چه امکان و وسع‌شان بود را به میدان آورده و می‌‌آورند تا گام به گام جلو رفته و ترقی نمایند. و خداوند متعال نیز بیش از وسع و امکان تکلیفی نکرده است و وعده‌ی نصرت داده است

و البته نه در هر برهه، بلکه در هر لحظه شاهد عنایات، الطاف و نصرت الهی نیز بودیم که خود تجلی این تأیید و رضایت است. پس هیچ جای شک و تردیدی از مورد رضایت خدا و منطق با قرآن بودن نداریم، اگر چه هیچ کس مدعی نیست که حکومت و جامعه کاملاً توحیدی و اسلامی شده است و عدل الهی سراسر کشور و زندگی فردی و اجتماعی را فرا گرفته است، شدت ایمان و بصیرت و تلاش در مردم و مسئولین به حدی است که تمامی ظلم ریشه‌کن شده است و...، بلکه هنوز خیلی عقب‌ هستیم و باید بر تلاش خود بیافزاییم. مهم این است که حرکت با آن هدف و غایت و در آن راستا باشد که هست. الحمدلله رب العالمین.

ملاحظه: با توجه به ضیق امکان، فقط به چند آیه استناد شد، وگرنه به ده‌ها آیه در زمینه‌های متفاوت و مصادیق آنها در جمهوری اسلامی ایران می‌توان استناد نمود.

تفاوت انقلاب اسلامی با اسلام انقلابی

مفاهیم همچون انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی، حکومت دینی و دین حکومتی چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟
1- انقلاب اسلامی
ما اگر انقلاب را دگرگونی بنیادی در همه زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بدانیم که همیشه با سرنگونی نظام سیاسی حاکم و جایگزینی نظام جدید همراه است ، انقلاب اسلامی عبارت خواهد بود از دگرگونی بنیادی در تمامی عرصه‌ها و ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن منطبق بر جهان‌بینی و ارزش‌های اسلامی که از حمایت آحاد مردم برخوردار است

امام خمینی(ره) در این زمینه می‌فرمایند: «شک نباید کرد که انقلاب اسلامی از همه انقلاب‌ها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام... جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایه‌ریزی شده و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است، اسلام و احکام مترقی آن است. (وصیت‌نامه امام خمینی(ره)، ص 7)
حکومت دینی
به طور طبیعی کسانی که معتقد به انقلاب اسلامی هستند کنش و رفتار آنان حکومت دینی را به دنبال دارد. حکومت دینی، حکومتی است که هماهنگ با تعالیم دینی و براساس دین باشد و در هیچ زمینه‌ای، با آموزه‌های دینی ناسازگار نباشد. البته در این بحث، دین اسلام محور سخن است نه هر دینی. بنابراین حکومت دینی مطلوب، نظامی است که همه ارکان و ابعادش، برگرفته از دین و سازگار با آن باشد.«
ومن لم یحکم بما انزل‌الله فاولئک هم الکافرون» (مائده- 44)
کسی که به آنچه از جانب خدا نازل شده حکم نکند، پس آنان از کافران هستند.
حکومت دینی مراتب و درجاتی دارد که مرتبه عالی و مطلوب آن حکومت امام زمان(عج) و دولت کریمه آن حضرت می باشد که دیگر حکومت‌های دینی باید زمینه‌ساز تحقق دولت کریمه امام زمان(عج) قرار گیرد. نکته کلیدی در حکومت دینی این است که صرف حکومت و قدرت سیاسی مورد هدف نیست بلکه حکومت وسیله و ابزاری جهت تحقق ارزشهای والای اسلامی است. بنابراین همان‌گونه که در انقلاب اسلامی هدف غایی، اسلام و احکام و ارزش‌های نورانی آن است در حکومت دینی نیز خواستگاه مطلوب و غایی حکومت، تحقق ارزش‌های اسلام است.
2- اسلام انقلابی
اسلام انقلابی به معنی وسیله قرار دادن اسلام برای انقلاب است. براساس این دیدگاه، انقلاب اصل و هدف است و اسلام وسیله و ابزاری است برای مبارزه و انقلاب. نگاه تک بعدی و اسلام را تنها از دریچه انقلاب و مبارزه نگریستن، ویژگی اساسی این دیدگاه است. شهید مطهری در این باره می‌فرماید: «انقلاب اسلامی یعنی راهی که هدف آن اسلام و ارزش‌های اسلامی است و انقلاب و مبارزه،‌صرفا برای برقراری ارزش‌های اسلامی انجام می‌گیرد و به بیان دیگر، در این راه، مبارزه هدف نیست، وسیله است. اما عده‌ای میان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی اشتباه می‌کنند

یعنی برای آنها انقلاب و مبارزه هدف است، اسلام وسیله‌ای است برای مبارزه. اینها می‌گویند هرچه از اسلام که ما را در مسیر مبارزه قرار بدهد، آن را قبول می‌کنیم و هرچه از اسلام که ما را از مسیر مبارزه دور کند، آن را طرد می‌کنیم. طبیعی است که با این اختلاف برداشت میان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی، تفسیرها و تعبیرها از اسلام و انسان و توحید و تاریخ و جامعه و آیات قرآن، با یکدیگر متضاد و متناقض می‌شود.فرق است میان کسی که اسلام را هدف می‌داند

مبارزه و جهاد را وسیله‌ای برای برقراری ارزش‌های اسلامی، با آن که مبارزه را هدف می‌داند و هدفش این است که من همیشه بایددر حال مبارزه باشم و اصلا اسلام آمده برای مبارزه. در جواب این گروه باید گفت که برخلاف تصور شما،‌ با آنکه در اسلام، عنصر مبارزه هست، اما این بدان معنی نیست که اسلام فقط برای مبارزه آمده و هدفی جز مبارزه دارد، در اسلام دستورات بی‌شماری وجود دارد که یکی از آنها مبارزه است.»(استاد شهید مطهری مجموعه آثار، ج24، ص 173)
دین حکومتی
به طور طبیعی کسانی که معتقد به اسلام انقلابی هستند، کنش و رفتار آنان دین حکومتی را به دنبال دارد. دین حکومتی به معنای استفاده از دین درجهت اهداف حکومت و اصل و مبنا قراردادن حکومت است، هرچند حکومت و اهداف آن، براساس قوانین ومعیارهای اسلام نباشد و به تعبیر دیگر، نگاه ابزاری به دین و پذیرفتن دین و احکام آن تا آنجا که با حکومت و اهداف آن مخالف نباشد. از این رو، دین حکومتی، معنایی بسیار متفاوت با حکومت دینی دارد و به عبارت دیگر، اگر دین را هماهنگ و همسو با حکومت و ابزاری در راستای اهداف آن قرار دهیم، دین حکومتی است و اگر حکومت را براساس معیارهای اسلام و هماهنگ با ارزش‌های دینی قرار دهیم و در حقیقت، حکومت وسیله و ابزاری در جهت به کار بستن تعالیم اسلامی و ارزش‌های دین باشد، حکومت دینی است

 

آنچه برای سیاستمدار ضروری است حضرت آیت‌الله جوادی آملی

نشانه‌های سیاستمداران عاقل و نیز عواملی که باعث سقوط یک نظام می‌شود
در نظام اسلامی همه ما مسئولیم و مسئولیّت برای مسئول، مسبوق به صیانت و سیاست نفس است. در بیانات نورانی امیرالمؤمنین‌ ـ‌ علیه‌السلام ـ که هم در مسائل اخلاقی و هم در کشورداری انسان کامل است، آمده: «
أنْ یسوس نفسَه قبل أن یسوس جنده» (۱)، هر مسئولی قبل از اینکه دیگران را رعایت کند، باید خود را رعایت کند و قبل از سیاستمداری نسبت به دیگران، باید سیاستمدار داخلی نفس خود باشد. در درون انسان، خواسته‌های زیادی هست که اگر انسان، سیاستمدار نباشد و آن‌‌ها را تعدیل نکند، پیش از اینکه برای نجات دیگران گام بردارد، خود در مهلکه گمراهی و ضلالت فرو می‌رود. از این رو در بیان نورانی دیگر از حضرت علی‌ ـ ‌علیه‌السلام ـ آمده است: «أجلّ الأمراء مَنْ لم یکن الهواءُ علیه أمیراً» (۲)،

بزرگ ترین امیر و مسئول، کسی است که اسیر هوی نباشد. چون هوی و هوس، گاهی شهوت غریزی و غضب طبیعی نمی‌خواهد؛ بلکه امارت و سلطنت، آن هم سلطنت بر درون را طلب می‌کند و معنای سلطنت بر درون این است که هوس، بر بالای کرسی می‌نشیند و بر تمام فرآورده‌های علمی و تجربی و قوا و شئون نفس دستور می‌دهد؛ مثلاً، به علم دستور می‌دهد که چنین فتوا بده؛ به فرزانگی دستور می‌دهد که چنین دسیسه بازی و شیطنت کن. ریاست طلبی، بد‌ترین و تلخ‌ترین صفتی است که انسان در درون‌نفس به آن مبتلاست و هیچ کسی هم از گزند آن در امان نیست.
از این روی درباره خطر نفس گفته‌اند: «
أعدی عدوّک نفسک الّتى بیْن جنْبیک» (۳)، دشمن‌ترین دشمنان تو نفس توست. یکی از شرارت‌های هوس این است که هرگز نمی‌خواهد دشمن خود یعنی عقل، هوش و دانش را از‌ پای‌ درآورد و اعدام کند، بلکه می‌خواهد آن‌‌ها را اسیر بگیرد و بر آن‌ها فرمانروایی کند. اینکه می‌بینید نظم نوین جهانی! آرامش بشریّت را به هم می‌زند، برای آن است که آنان درس، زیاد خوانده‌اند و علم صناعی، زیاد دارند؛ اما نه برای تأمین رفاه بشریّت بلکه برای تأمین خواسته‌های چیزی که بر کرسی ریاست نشسته است؛ یعنی هوس. هیچ کس را در هیچ حالی از گزند این دشمن، گریزی نیست.
خود ارزیابی
برای اینکه بفهمیم مبتلا به بیماری جاه طلبی هستیم یا نه، باید خود را ارزیابی کنیم؛ از این رو فرموده‌اند: اگر دیدید، حالات شما در شرایط گوناگون عوض شد، بدانید که به دام هوس نزدیکید و اگر عوض نشد، خوشحال باشید و بدانید مانند آن طایر خوش پروازی هستید که در فضای باز، دام را می‌بیند و در آن نمی‌افتد. در حدیث آمده است:
«المرء یتغیّر فى ثلاث: لقربٍ من المُلوک والولایات والغِنی بعد الفقْر ومنْ لم یتغیّر فى هذه فهو ذو عقلٍ قویمٍ وخُلقٍ مستقیمٍ» (۴) یعنی، وضع غالب انسان‌‌ها در شرایط گوناگون عوض می‌شود؛ اما اگر کسی مسئولیتی پیدا کرد یا به دستگاه مسئولی نزدیک شد یا وضع مالی وی بهتر شد، ولی اخلاق او عوض نشد، فرزانگی‌اش به فرومایگی و فروتنی‌اش به تکبّر مبدل نشد. او دارای عقل قویم و خلق مستقیم است. همه ما در هر لحظه باید خود را بیازماییم. صحنه درون، میدان جنگ است و این جنگ، آتش بس پذیر نیست.
هیچ کسی در هیچ دوره‌ای از عمر خود آسوده از نبرد داخلی نیست؛ البته میدان جنگ فرق می‌کند. اگر کسی در دوران جوانی بیدار نشود، بیدار کردنش در دوران پیری، بسیار مشکل است. می‌گویند خواب در موقع سحر، سنگین‌تر از خواب اوایل شب است. چون هر چه خواب، دیر‌تر می‌شود، سنگین‌تر می‌شود، مگر به پایان خود نزدیک شود.

نظام اسلامی در سایه اخلاق
در نظام اسلامی،‌‌ همان گونه که در صیانت و اخلاق اسلامی معیار، نان و گوشت و
نیست بلکه فضایل اخلاقی است، در جذب و جلب اعتماد مردم هم معیار، مسائل اخلاقی است.
در یکی از بیانات امیرالمؤمنین‌ ـ‌ ع ـ آمده است:
«قلوب الرّعیّة خزائنُ راعیها فما أودع فیها‌‌ ـ أو زرع فیها ـ من خیْرٍ أو شرٍّ وجَد‌ها» (۵) مسئولین در نظام اسلامی با دل‌های مردم، سر و کار دارند و دل‌های آنان مزرعه مسئولین است. هر کسی در هر مزرعه‌ای هر چه کاشت، درو می‌کند. مردم سختی‌‌ها را تحمّل می‌کنند ولی ظلم، رشوه و بداخلاقی را تحمّل نمی‌کنند. حضرت علی‌ ـ ‌علیه‌السلام ـ می‌فرماید: «یُستدلّ علی إدبار الدّول بأربعةٍ»؛ یعنی اگر انسان خواست ببیند نظامی می‌ماند یا سقوط می‌کند، چهار معیار را باید بررسی کند.
اگر ـ خدای ناکرده ـ این چهار چیز در نظامی وجود داشت، آن نظام سقوط می‌کند و اگر نبود، برای همیشه می‌ماند. این چهار معیار، عبارتند از: «
تضییع الأصول، والتّمسک بالغرور و تأخیر الأفاضل و تقدیم الأراذل» (۶) یعنی، اگر اصول ارزشی واخلاقی ضایع شود، ظلم جایگزین عدل و خیانت جایگزین امانت و انسان مغرور شود؛ افراد حزب اللهی، امین، لایق و با تجربه، منزوی شوند و اشخاص رذل، بدسابقه، بد اخلاق و سست اعتقاد مصدر کار قرار گیرند، در آن صورت می‌توان نتیجه گرفت که سقوط می‌کند. حال برای اصلاح و حفظ نظام اسلامی خود باید خودمان را اصلاح و حفظ کنیم، به گونه‌ای که مسائل ارزشی در تدوین و تهیّه برنامه‌‌ها کاملاً ملحوظ شود و رعایت حقوق مجریان فاضل و تقدیم آنان در مقام اجرا بر دیگران، محفوظ باشد.

جنگ نابرابر در جهاد اکبر
شبیخون دشمن داخلی اگر جنگی مانند جنگ تحمیلی عراق بر ایران باشد که دشمن اولاً سلاح‌های بیشتر و پیشرفته‌تر داشته باشد و دوم آن که غافلگیرانه حمله را شروع کند، این جنگ، جنگی نابرابر است. در جهاد اکبرمشکل ما همین است؛ زیرا قبل از آمدن نیروهای خودی به میدان، نیروهای دشمن به میدان آمده و صحنه‌‌ها را گرفته و سنگربندی کرده‌اند و مبارز، طلب می‌کنند. ما عقل، علم و سلسله دستوراتی دینی داریم که نیروهای خودی است و در مقابل، شهوت، غضب، جهل و هوی پرستی نیروهای بیگانه است.پیش از اینکه عاقل شویم و چیزی یاد بگیریم، شهوت و غضب و
آمده‌اند صحنه را پر کرده‌اند و این‌‌ همان جنگ نابرابر در میدان جهاد اکبر است. برای پیشگیری از چنین نبرد نابرابری به ما گفتند در گوش راست فرزندانتان برای اولین بار، قبل از اینکه هیچ حرف دیگر را بشنود، اذان و در گوش چپ او اقامه بگویید؛ یعنی قبل از اینکه دشمن بیاید سنگر بگیرد شما او را مسلّح کنید.

رابطه حیا با عقل
حیا، نشانه عقل نیز گفته‌اند: بیازمایید اگر شخصی در برابر کار بد خجالت می‌کشد، بدانید نبوغی دارد. چون حیا با عقل هماهنگ است. از حیای او می‌فهمیم که می‌تواند عاقل خوبی باشد.‌‌ همان گونه که از امیرالمؤمنین‌ ـ‌ علیه‌السلام ـ نقل شده است که جبرئیل بر حضرت آدم‌ ـ‌ ع ـ نازل شد و او را میان عقل، حیا و دین مخیّر کرد، آن حضرت عقل را برگزید؛ دین و حیا گفتند: ما مأموریم هر جا که عقل هست ما هم باشیم (
۷).
گاهی انسان احساس تنهایی می‌کند، چون با کسی نیست، در این حال از ارتکاب گناه پروایی ندارد؛ زیرا کسی او را نمی‌بیند تا خجالت بکشد، ولی بررسی می‌کند و می‌بیند که در حقیقت تن‌ها نیست. «کرام کاتبین» فرشتگان، انبیا و اولیا و از همه بالا‌تر، ذات اقدس الله بر همگان آگاه است، آنگاه خجالت می‌کشد و اگر انسان در مشهد، مریی و منظر این همه ذوات نورانی باشد و احساس شرم نکند، معلوم می‌شود یا وجود آن‌ها را باور نکرده و یا باور را جدّی نگرفته است؛ اما اگر انسان این راه‌‌ها را طی کند، بر هوای خود امیر است؛ وقتی بر هوای خود امیر بود، سیاستمدار خوبی در حوزه نفس خود است و وقتی در حوزه نفس خود سیاستمدار خوبی بود، می‌تواند امیر، فرمانروا و سیاستمدار دیگران نیز باشد و جامعه اسلامی را جامعه برینِ عقلی کند و به دست صاحب اصلی اش ولی عصر امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ بسپارد.

صالح‌ترین کار‌ها
انسان‌های کاملی که خُلق آن‌ها قرآن است، اشتغال به تهذیب نفس را صالح‌ترین کار‌‌ها می‌دانند. امیرالمؤمنین‌ ـ‌ ع ـ می‌فرمایند: «الاشتغالُ بتهذیب النفس أصلح» (
۸) صرف عمْر در تهذیب روح، صالح‌ترین کارهاست. البته این، بدان معنا نیست که انسان از هر کاری دست بردارد و به تهذیب روح بپردازد؛ بلکه به این معناست که در هر کاری به فکر نزاهت روح باشد و اصولاً بیکاری مایه «وَهن» است. انسان بیکار، ناچار است «کَلّ» بر دیگران باشد و همین، مایه فرومایگی روح است و روح فرومایه هرگز فرزانه و مهذّب نخواهد شد و نمی‌تواند بر جامعه‌ای ریاست کند، چون در سیاست درون وامانده و در نبرد داخلی درمانده است.
1-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج
۱۷، ص ۱۹
2-شرح غرر الحکم، ج
۲، ص ۴۳۸
3-بحار، ج
۶۷، ص ۶۴
4-شرح غرر الحکم، ج
۲، ص ۱۴۶
5-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج
۱۱، ص ۹۴
6-شرح غرر الحکم، ج
۶، ص ۴۵۰
7-هبط جبرئیل علی آدم (ع)فقال: یا آدم إنى امرت أن اخیّرک واحدهًْ من ثلاث /کافی، ج
۱، ص ۱۰، کتاب العقل والجهل، ح 3
8-شرح غرر الحکم، ج
۱، ص ۳۴۸

 

هلهله اشقیاء؛ از عاشورای 61 تا عاشورای 88

 
تاریخ این درس را تا همیشه با خود مرور خواهد کرد که از میان حسینیان و یزدیان، همواره این قافله حسینیان بوده‌اند که مانده‌اند و یزدیان سرانجامی جز ظلمت و تباهی نداشته‌اند

 
به عاشورای 61 هجری که نگاه می کنی مدعیان اسلام را می بینی که بر امام زمان خود شمشیر کشیدند؛ امامی که خود با نامه‌هایشان او را برای رهبری جامعه دعوت کرده بودند. وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا در مقابل لشکر دشمن ایستاد تا آخرین حجت ها را هم بر آنان تمام کند، خطاب به لشکر کوفه که حتی برخی از آنان را با اسم صدا می کرد، فرمود: مگر شما برای من نامه ننوشتید؟ و وقتی آنها کرده خود را انکار کردند، حسین، نامه هایشان را جلوی آنها انداخت و گفت خدایا تو شاهد باش که من حجت را بر این قوم تمام کردم. پس نباید چندان تعجب کرد وقتی می‌خوانیم در عصر همان روز که دیگر دست این قوم به خون عزیزترین فرزندان رسول خدا آغشته بود، با هلهله و شادی و مست از ریختن خون فرزند زهرا(س) به سوی حرم او ریخته و خیامش را به آتش می کشند و به ناموس او بی حرمتی می کنند. تاریخ در حال تکرار است، تکراری که این بار بعد از گذشت چهارده قرن، البته نتیجه‌ای متفاوت دارد. تکرار از این جهت که بار دیگر مدعیان پیروی ازخط امام را نه فقط در مقابل راه امام، بلکه در برابر تمام داشته‌های شیعه قرار می دهد.

 
*
پایکوبی وارثان یزید بر خیمه‌های عزا صبح روز عاشورای 1388 وقتی آحاد مردم عزادار با حضور در هیئت ها و تکایا مشغول سوگواری برای سید و سالار شهیدان بودند، فتنه گران نیز خود را آماده کرده بودند اما نه برای عزاداری برای سیدالشهدا بلکه برای به آتش کشیدن خیمه‌های عزای عزداران حسینی. آنها خیابان های خالی را فرصتی مغتنم برای ایجاد آشوبی جدید یافتند اما نمی دانستند که مقابله با عزای حسینی، دودمان فتنه انگیزی آنها را بر باد خواهد داد. اصحاب فتنه در آن روز با تمام توان در خیابان‌های خلوت مرکزی شهر گرد آمدند تا به تمام مردم مومن و متعهد ایران اسلامی نشان دهند که امام آنها نه حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) بلکه یزدیان زمان است، یزیدیان سال 1430 که اکنون تمام قوای اهریمی خود را به مصاف با نظام جمهوری اسلامی ایران آورده‌ بودند و رسما طرح خود برای براندازی نظام را در خیابان‌های تهران فریاد می‌زدند.

 

 * دسته های عزای حسین(ع) می‌آیند با نزدیک شدن به ظهر و انتشار خبر هتک حرمت روز عاشورا در هیئت‌های مذهبی و مساجد، عزاداران حسینی به خیابان‌های مرکزی تهران گسیل شدند. شمار قابل توجهی از مردم نیز در تقاطع انقلاب- فلسطین تجمع کردند. این افراد با سردادن شعارهای انقلابی از جمله «لبیک یا خامنه‌ای لبیک یا حسین است» و سینه‌زنی، اقدامات خرابکارانه اغتشاشگران را محکوم کردند. تا کمتر از 72 ساعت بعد، بزرگترین اجتماع ملت ایران در طول سالهای اخیر در 9 دی شکل بگیرد تا پایانی باشد بر چند ماه فتنه‌انگیزی فتنه گران.

 
*
عبرتهای عاشورای 88 یزدیان در طول تاریخ انقلاب اسلامی ما نیز یک بار در قامت منافقین، بار دیگر در قامت دشمنان برون مرزی ما و یک روز نیز در هیئت فتنه‌ و اغتشاش‌گر به میدان آمدند اما تاریخ گواهی می‌دهد که همه آنان از بین رفتند و آنچه که ماند ندای اسلام ناب و مانایی یاران عاشورایی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بود. قیام اباعبدالله ‌الحسین(ع) و واقعه عاشورا، طبق آنچه که تاریخ به ما می‌گوید، رسواکننده فتنه‌گران و معاندان راه حق در طول تاریخ بوده است. تاریخی که البته در مسیر خود به انقلاب اسلامی ایران و یاران عاشورایی حضرت امام روح‌الله(ره) نیز رسید و در انطباق حرکت اینان با مسیر سرخ سیدالشهدا(ع)؛ نظاره‌گر برکات خط ترسیم شده توسط سالار شهیدان برای نظام برآمده از جمهوری اسلامی ایران شد.

 
عاشورای سال 88 زمانی که بسیاری از مردم ایران در سراسر کشور به یاد ماتم حسین (ع) ، بی کسی های زینب سلام الله علیها و پاره پاره شدن پیکر نوجوان خوش سیمای کربلا خون گریه می کردند و در کنجی غم ماتم بغل کرده بودند عده ای در عین بی شرمی از کنار حرمت عاشورا به سهولت گذشتند و یاد بی مهری های کوفیان به حسین (ع) را دوباره زنده کردند.آن روز اگرچه ایران سراسر سیاه پوش شد و میلیونها ایرانی در اقصی نقاط کشور عزای امام حسین (ع) و علم عاشورایان را مانند هرساله برپاداشتند اما شب هنگام ، زمانی که اخبار حوادث عاشورای تهران را گوش کردند عرق سردی بر روی پیشانیها نشست و دوباره همه به یاد بی کسی حسین (ع ) سرود گریه را سر دادند.

 
همین مسئله باعث شد تا چند روز بعد و در چهارشنبه 9 دی 88 ملت ایران یکپارچه در سرتاسر کشور خشم خود را از اقدام فتنه گران در تعرض به مراسم عزاداری امام حسین (ع) نشان دهند و همین مسئله نیز به طور کلی هیمنه فتنه را در هم شکست و پشت پرده اسرائیلی این پروژه براندازی را روشن ساخت و در نهایت نیز همین قیام مردمی که با روحیه ای حسینی برگزار شده بود موجب شد تا نظام و مردم از فتنه 88 با سربلندی و موفقیت بیرون بیایند و ماه برنامه ریزی و میلیاردها دلار سرمایه گذاری غرب برای براندازی نظام اسلامی به جایی نرسد. لذا در نهایت باید گفت که نهضت عاشورا و محرم حسینی پیوندی غیر قابل انفکاک با انقلاب اسلامی ایران داشته و دارد. این انقلاب و کشور هرچه دارد از مراسم عزای حسین بن علی(ع) دارد و در مفهومی کلان تر و به تعبیر امام خمینی(ره) :محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.

 
"عاشورا" و فرهنگ‌های برآمده از آن در طول تمام سال‌های عمر نظام جمهوری اسلامی ایران در واقع تصفیه کننده خون انقلاب و زداینده کژی‌ها از ساحت ساختارهای نظام اسلامی بوده است. ایران فتنه‌ای را به خود دید که غبارهای آن تنها به مدد توجه مردم ایران و شیعیان به فرهنگ عاشورا فرو نشست. تاریخ ، کسانی را دید که باز هم در مقابل عاشورا ایستادند و حتی با تأسی به آل زیاد و آل مروان در روز حزن اهلبیت‌(ع) به شادمانی و پایکوبی پرداختند و به سمت له کردن ارزش‌های اصیل انقلاب اسلامی پیش رفتند اما باز هم این، خون بود که بر شمشیر پیروز شد و کوس رسوایی دشمنان راه حسین(ع) باز هم به صدا درآمد

دشمنان مردم ایران از خارج از مرزها با این شادی کنندگان و پای کوبندگان در روز عاشورا ابراز همراهی کردند. از کمک‌های مالی دشمن به فتنه‌گران پرده‌های زیادی برافتاد و آنچه که سرانجام در ته کاسه سران فتنه و یاران یزیدی آنها ماند چیزی نبود جز آنکه مشخص شد تمام نسخه‌های آنها را سیا و موساد و اندیشکده‌های استکبار جهانی برایشان پیچیده‌اند. تاریخ این درس را تا همیشه با خود مرور خواهد کرد که از میان حسینیان و یزدیان، همواره این قافله حسینیان بوده‌اند که مانده‌اند و یزدیان سرانجامی جز ظلمت و تباهی نداشته‌اند.

 
انقلاب اسلامی، پرتوی از عاشورا حماسه جاودان امام حسین(ع) منشأ بسیاری از تحولات و جنبش‌های آزادی بخش در جهان اسلام و حتی غیر مسلمانان گردیده است. انقلاب اسلامی ایران نیز با الهام از نهضت حسینی و با الگوگیری از آن قیام الهی و با رهبری حضرت امام خمینی(ره) توانست تحوّلی عظیم در جامعه ایران و حتی در کل جهان اسلام به‌وجود آورد و نظام سلطنتی را در ایران سرنگون و شجره طیبه حکومت اسلامی را بر اساس قوانین و دستورات اسلام و برگرفته از قرآن و عترت پایه‌ریزی نماید.‏ امام خمینی با استفاده نیکو از میراث بزرگداشت محرم و احیا و اصلاح ابعاد فراموش یا بد فهمیده شده‌اش، خیل عظیم محبّان کربلا و دوستداران اهل بیت را به سرچشمه کوثر حقیقی عاشورا متصل ساخت و از توده وسیع اما خاموش و بی‌خطر عزاداران، مداحان، گویندگان مذهبی و مرثیه سرایانِ فاجعه کربلا لشکرهای فریادگر با هدف، شهادت طلب و فداکار سامان داد که بنیاد بیدادگری ظلم و بیگانه پرستی را در کام آتش افروخته از ایمان به "کل یوم عاشورا" فرو بلعید.

 
به یمن این حرکت، قیام 15 خرداد 1342 آغازگر نهضتی شد که در عاشورای 1357 سند ختم مشروعیت و مقبولیت رژیم شاهنشاهی را به امضای همه مراکز خبری و محافل تصمیم گیری هواداران نظام طاغوتی رسانید و به این ترتیب یکی از مستحکم ترین نظام‌های یزیدی تاریخ، به مدد فهم درست نهضت عاشورا از بین رفت.‏ حضرت امام (ره) نگاه مردم را درباره رویداد عاشورا از مقام ثبوتی به اثباتی کشانید و توجه مردم را بیشتر به فلسفه قیام جلب کرد تا خود حادثه

از قیام امام حسین(ع) و حماسه‌های عاشورا مشعلی برای حرکت و زندگی مردم ساخت و این حماسه را در متن زندگی سیاسی اجتماعی مردم وارد کرد و از آن به عنوان الگویی برای نجات انسانها از چنگال جنود شیطان الهام گرفت و آن را پشتوانه حرکت و قیام عمومی ساخت. این نگرش چنان تأثیر شگرفی نهاد که انسانهای ذلیل، ترسو، ظلم پذیر، بی‌اراده و فرو خفته در غفلتهای فراوان را به انسان‌های استوار، با شهامت، ستم‌گریز و خودباور تبدیل ساخت و فرهنگ حسینی را در بطن اجتماع وارد و نظامی به ظاهر محکم و استوار را سرنگون کرد و تشکیلاتی دیگر به جای آن بنیان نهاد و به مردم آموخت که عاشورا فقط برای گریستن نیست، بلکه این گریه‌ها و مویه‌ها فلسفه دارد.

 

 آدمی ضمن گرامیداشت عاشورا باید بیاموزد که حسینی زندگی کند، و گر نه همچون یزیدیان خواهد بود. بنابراین فرهنگ این قیام می‌تواند در تمامی جوامع، درس آموز، هدایتگر و راهنما باشد و کلام نبوی که فرموده‌اند: "إن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة"، تحقق عینی خواهد یافت. حضرت امام خمینی(ره) علل شکل گرفتن و بقای انقلاب اسلامی را مدیون و مرهون عاشورا و نهضت اباعبدالله (ع)می‌دانند و معتقدند که مردم درس قیام و مبارزه را از امام حسین(ع)فراگرفته‌اند: "ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سید الشهداء نبود، امروز ما نمی‌توانستیم پیروز شویم. انقلاب اسلامی پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است

حضرت امام برای رهایی و نجات مردم از آتش بیداد و تباهی‌های خاندان پهلوی و نیز ستیز با استکبار و رهبری انقلاب اسلامی، از مکتب عاشورا درس گرفت و با اقتداء به حضرت سیدالشهداء، نهضت خود را آغاز و ادامه داد: "... ما پیرو پیغمبر اکرم(ص) هستیم. پیرو حضرت امیر(ع) هستیم. ما پیرو اباعبدالله هستیم. ما به سیدالشهداء اقتدا کرده‌ایم و تمام مقصد ما، مکتب ماست. همه ما باید فدای اسلام شویم و ما که تابع حضرت سیدالشهداء هستیم، باید ببینیم ایشان چه وضعی در زندگی داشت. قیامش، انگیزه‌اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود. ... مِن جمله قضیه حکومت جور، باید از بین برود".

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">